آقای خامنه ای ، با رجز خوانی آب رفته به جوی بازنمیگردد این روزها ریش جمهوری اسلامی در دست شیطان بزرگ است . علی رغم خضوع وخشوعی که حکومت اسلامی در برابر آمریکائی ها ازخود نشان داد آنها این ریش را دردست گرفته وبه هر سو که می خواهند می جنبانند . تا این جای قضیه جمهوری اسلامی می خواهد آبروداری کند . صدای داد و فریاد و آخ گفتنش کمتر شنیده می شود وازسوی دیگر کماکان حرف هایی می زند که بی شباهت به رجز خوانی نیست . اما واقعیت این است که ریش جمهوری اسلامی در دست آمریکا ئی ها است ، آن را کشیده اند وباز هم بیشتر خواهند کشید . مضحک است وقتی این ها در ارتباط با پرونده اتمی حکومت می خواهند خودشان را از تک و تا نیندازند ، هر کدام به زبانی رجز می خوانند ، که رفتیم و این را گفتیم و این را کردیم وبادست پر آمدیم وبساط پرونده اتمی مان کماکان آن گونه که می خواهیم در جریان است وچنان خواهیم کرد وچنان خواهیم گفت وچرخه سوخت خواهد چرخید وهیچ چیز تغییر نکرده است وپاره ای از مسائل را فعلاً چشم پوشی کرده ایم ورقیب را داریم سبک وسنگین می کنیم واگر پی ببریم که ازدر منطق سخن نمی گویند به راه خود باز خواهیم گشت و از این گونه سخن ها ، باید گفت :
واقعیت این است که شما شکست خورده اید ، تا همین جا ، تاهمین جا تو دهنی سختی خورده اید ، با شما آنگونه رفتار شد که از آن بدتر نمی شد ، شما را تحقیر کردند ، شما را درآنچنان شرایطی قرار دادند که همان کاغذ پاره ها ، آن تحریم هایی که رهبر معظمتان می گفت برکت است وموجب گشایش های علمی وصنعت و پیشرفت بوده است ، شما را به آنچنان روزی انداخت که خودتان بهتر می دانید چهار دست وپا ، تعظیم کنان خودتان را به ژنو رسانیدید . چقدر مضحک است ، چقدر مسخره است موقعی که رجز خوانی می کنید بی شعور ترین وکم شعور ترین آدم هایی که به شما باور دارند ، پی برده اند که شما به توبه کردن و غلط کردن افتاده اید با اینهمه رجز می خوانید وادعاهای بی پایه واساس می کنید وخیال می کنید این شیوه می تواند آب رفته را به جوی باز گرداند ، با آبروی رفته چه خواهید کرد ؟ شما علی الاصول ضعیف هستید که اگرضعیف نبودید از هموطنان خود چنین نمی ترسیدید ، که اگر نمی ترسیدید این چنین آنها را دسته جمعی اعدام نمی کردید . در دنیا معدودند حکومت هایی که از ترس مردم ، مردم را می کشند . در سر زمین های آزاد ودموکراتیک ، درسرز مین هایی که زندگی عادی روزانه ، شبیه دگر نقاط جهان درجریان است ، حکومت ها مردم را قتل عام نمی کنند ، به زندان نمی افکنند ، اعدام نمی کنند ، بی دلیل ! . اگر در این حکومت ها کسی کسی را بکشد احیاناً اعدام می شود اما شما خودتان بهتر می دانید که در ایران ، امروز شما ترسیده از مردم ، مردم را بی دلیل بازداشت می کنید ، بی دلیل اعدام می کنید . همین چند روز پیش رئیس قوه قضائیه شما با انتقاد از صدور قطعنامه های حقوق بشری علیه ایران در مجامع بین المللی ، دستگیری بی دلیل یا درباز داشت نگهداشتن بدون محاکمه افراد را دروغ بسیار بزرگی توصیف کرد . خنده دار نیست ؟ چرا کشور های دیگر ، حکومت های دیگر را مجامع حقوق بشری متهم به دستگیری بی دلیل شهروندانش نمی کنند ؟ شما انکار می کنید ولی دنیا می داند که شما بی دلیل بازداشت می کنید ، بی دلیل اعدام می کنید ، چون ضعیف هستید . در داخل ضعیف هستید چون از انتشار یک کتاب ویک روزنامه در هراسید . درخارج ضعیف هستید چون هر بلایی که می خواهند بر سرتان در می آورند . چنان زندگی اقتصادی تان را بامشکل روبرو می سازند که چهار دست وپا به ژنو می روید واظهار عبودیت می کنید . با این همه آنها ، به ویژه آمریکائی ها هر دقیقه اعلام می کنند که علی رغم زانو بر زمین زدن شما ، تحریم ها علیه شما بر سر جایش باقی است . این را وزیر امور خارجه آمریکا به نخست وزیر اسراییل گفته است . با اشاره به همین توافق نامه موقت ژنو گفته ، برنامه تحریم های بنیادین ایران در رابطه با بانک ها ونفت ، کاملاً به قوه خود باقی مانده و تغییری نکرده است وما از طریق وزارت خزانه داری ودیگر نهاد های مرتبط در ایالات متحده تلاش های خود را برای انجام آن افزایش می دهیم . وزیر خارجه آمریکا می گوید که بنیان اصلی تحریم ها هم چنان باقی است ودولت اوباما به کشورهایی که در رابطه با ایران تحریم ها را نغز می کنند هشدار می دهد وشما مرتب از صهیونیست حرف می زنید ورجز می خوانیدو توهین می کنید . اما جان کری اظهار می دارد که امنیت اسرائیل اولویت آمریکا است ، بجنبید شما را می جنبانند ، شما را کوچک می کنند . لاف و گزاف تک تک شما تلاش بیهوده است ، شما راه به جایی نخواهید برد و بدانید یا کاملاً اطاعت می کنید ورویای ساخت اتم را کاملاً کنار می گذارید ، به خفت های بسیاری تن در می دهید ، میلیاردها دلار تأسیسات هسته ای خود را مضمحل ، مسکوت و راکد رها می کنید ویا چنان سیلی بر گوشتان می نوازند که این روزوروزگار واین اقدامات در برابر آن هیچ است وشما خوب می دانید این ملت ، مصیبت بسیاری را به خاطر شما تجربه کرده است . این شرایط را تحمل می کند و بنظر می رسد که نسبت به این ظلم عادت کرده است ، ظلم پذیر شده است ، در منجلاب وبد بختی زندگی می کند وصدایش در نمی آید . این واقعیت امر است اما حقیقت چیز دیگری است . حقیقت این است که این ملت انتظار می کشد ، انتظار دست غیبی ، معجزه ای ، حادثه ای ، جنگی ، نبردی ، کودتایی ..... مهم نیست این انتظار بیهوده است ، قابل سرزنش است چون یک ملت نباید در چنین شرایطی انتظار بکشد ، باید دست به عمل بزند ، فریادی برآورد ، باید در برابر ظلم بایستد ، همه اینها درست اما در ارتباط باشما مهم این است که صبر ملت ها هم حدی دارد ، اگر روزنه ای و رخنه ای در این سدی که مقابل این ملت ساخته اید ، پدید آید بلافاصله درهم خواهد شکست . اغلب ما دیده ایم که روستائیان وباغداران برای مهار آب خاکریزی پشت نهر ایجاد می کنند وانباشت سنگین خاکریز هنگامی درهم می شکند که درگوشه ای از خاکریز یک محل باریک خروج آب ایجاد شود . یادمان نرود همین چند دهه گذشته بود که یک دیوار بزرگ که گمان می رفت تا ابد پا برجاست ، دیوار برلین سرانجام فرو ریخت . احتمال دارد که امروز از هرصد ایرانی که در ایران زندگی می کند پرسیده شود که چقدر احتمال می دهد که مردم ناگهان علیه این رژیم دست به قیام بزنند 99 نفر اظهار می دارند چنین احتمالی وجود ندارد . این نا امیدی رادر نحوه زندگی کردن هم وطنان داخل ایران می توان مشاهده کرد . این همه افسردگی ، این همه اختلافات خانوادگی ، این همه بزهکاری ، این همه اعتیاد ، واین همه بدو بدو ورقابت برای کسب یک لقمه نان ، همه حکایت از یک نوع افسردگی ونا امیدی می کند . اما اگر حتی این چنین است معنایش این نیست که درآن سوی سد فشاری برای جمهوری اسلامی وجود ندارد . همین مردمی که نا امیدند ، همین مردمی که احتمال خیزش و قیام را نمی دهند ، همین مردمی که ظاهراً همه ذکر و خیرشان ماندن و بقای زندگی شان است ، همین مردمی که تن به افسردگی وناهنجاری های اجتماعی داده اند همین ها روزی در دیوار اقتدار شما رخنه خواهند کرد واین دیوار را ازهم فرو می پاشند این یک پیش بینی پیامبر گونه نیست دلیل تاریخ زندگی بشر بر روی زمین است ، حرکت ملت ها منجمله حرکت خود ملت ایران در انقلاب ها است . در انقلاب مشروطیت است ، درهمین انقلاب 57 است ، درانقلاب هایی است که در سرزمین های بلوک شرق اتفاق افتاد ، درانقلاب هایی است که در آفریقا رخ داد . نزدیک 20 سال نلسون ماندلا در یک سلول انفرادی نگاه داشته شد . حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی مردم محنت زده این سرزمین را آن چنان اداره می کردند که هرگز امیدی نمی رفت روزی ، مردم آفریقای جنوبی ازچنگال حکومت نژادپرست رهایی یابند ، یک اتفاق ، یک حادثه باعث شد ، بچه های پا برهنه ، جوانان گرسنه ، زنان ومردان فقیر وعقب نگاه داشته شده آفریقای جنوبی ناگهان خیابان های لسو تو را پر از دود و آتش وخشم وخروش نمودند . در وقایع 88 که هنوز باشنیدن نام فتنه مهره های پشتتان می لرزد مگر کسی پیش بینی آن وقایع را می نمود ؟ شما نگران آن امواج آزادی خواهانه هستید . اما این واقعیت واین حقیقت که آن سوی این دیوار خشم و کینه ای پایان ناپذیر انباشته است نمی تواند مد نظر قرار نگیرد . همچنان که این واقعیت را نباید فراموش کنیم که غربی ها ، آمریکائیها ، اسرائیل ، تارسیدن به آن خواست اصلی خود گریبان شما را رها نمی کند . آشتی وتفاهم ورفع تحریم ها وایجاد روابط سیاسی و باز شدن سفارت خانه وبازشدن کنسول گری ها آن روزی تحقق پیدا می کند که شما خاکشان را ، خاک پایشان را سجده کرده باشید ، به صدای بلند گفته باشید غلط کردیم دیگر نمی کنیم ، بیائید وجب به وجب خاک ایران را بازرسی کنید ، بیائید درهرجایی از پادگان نظامی گرفته تا تأسیسات دانشگاهی به روی شما باز است . هرزمان می خواهید بیائید بازرسی کنید . غلط کردیم توبه کردیم ، این اورانیوم ، این راکتور آب سنگین ، این دستگاه غنی ساز ی ، این دانشمندان هسته ای .........مذاکره چه معنایی دارد . این دلقک بازیها و سخنرانی ها چه معنایی دارد این ها قوروم قوروم می کنند اما واژه آخررا خواهند زد . اینها با پنبه سر شما را می برند . حالا بروید دانشگاه وتوضیح بدهید . گزارش صد روزه وهزار روزه بدهید . بنشینید با وقاری ساختگی الفاظی حکیمانه به کار بگیرید وارشاد بفرمائید . غرب رامورد هتاکی قرار دهید وخطبای نماز جمعه دروغینتان رجز بخوانند . آیت الله هایتان فتواهای ریز ودرشت بدهند وابراز خرسندی یا کدورت خاطر بکنند . تأثیری ندارد ، بی تأثیر است ، شما قافیه را باخته اید ، شما بازی را باخته اید ، شما شکست خورده اید . شما سرانجام نا گزیر به رودر رویی نهایی هم با دول غربی وهم باملت ایران هستید . امروز را به خاطر بسپارید وآن روزی را بیاد آورید که رخنه در خاک ریزتان آشکار شود وآن فرو پاشی تحقق پذیرد . . Tuesday, December 10, 2013
Wednesday, December 4, 2013
کشور های عقب مانده اسیر خرافات
کشور های عقب مانده اسیر خرافات حدودهزاروچهارصدسال است که دین اسلام توسط حضرت محمد ظهور کرده است . وبیشماری از مردم جهان ، ازاین آئین پیروی می کنند ، اگر به درستی تاریخ را ورق بزنیم ، درمی یابیم با توجه به شرائط آن روزگار ، اعراب با حمله گسترده به خاک دیگر کشور های جهان از جمله ایران توا نسته اند بسیاری از ملت ها را تحت نفوذ خود درآورده وبا تبلیغات بسیار آنان را وادار به اطاعت از این آئین نمایند ودر کشور های عقب افتاده که میزان سواد وآگاهی در سطح بسیار پایینی قرار دارد پیروان این آئین توانسته اند درصد بالایی از جمعیت کشورشان را به خود اختصاص دهند . و مروجان این آئین ، ازخرافات که گریبانگیر اکثریت ساکنان این منا طق می باشد ، نهایت استفاده را کرده وآن را بسیار زیبا رنگ آمیزی کرده و به عنوان آئین الهی یعنی دینی که از طرف خداوند به صورت وحی توسط جبرائیل ازآسمان ها به حضرت محمد نازل شده است ، معرفی نموده اند . مسلمانان بر این باور هستندکه آیات قرآن طی بیست وسه سال تدریجاً از آسمان به زمین آمده وکتابی آسمانی است وبهمین جهت می باشد که آنرا مقدس می شمارند واین تقدیس تا آنجاپیش رفته که مسلمانان با اشاره به یکی از آیات که میگوید ما این دین را تکمیل کردیم ، جستجوگر هیچ چیز دیگری در جهت پیشرفت نبوده و گامی به جلو نگذاشته اند . البته تا زمانی که ملیونها نفر این کتاب را مقدس می شمارند به نظرشان احترام می گذاریم اما این سبب نمی شود که انسان واقعیت ها را در نظر نگیرد وبه اصل موضوع نیندیشد . بعد از قرنها تسلط دین در جوامع و در تاریکی ماندن و راه به جایی نبردن و عقل را تعطیل کردن ، انسان هوشمند از خواب بیدار شد ودست ما بعد الطبیعه را از زندگی مردم کنار زد و شروع به نگاه زمینی کردن به مسئله دین نمود تا آنجا که دریافت انسان در این جهان دارای حق و حقوقی است . اما اگر به قرآن نگاه کنید می بینید انسان دارای هیچگونه حقی نیست و خدا وند همه چیز اورا گرفته است ، مال او را ، جان اورا خریده وبه او بهشت فروخته است وحدود پانصد آیه بر علیه مخالفین و تهدید آنان و قتل و غارت آنان آمده است .در این آیات می بینیم که انسان شخصی است خود فروخته که فقط دارای تکلیف است و از خود هیچگونه اراده ای ندارد و فقط منتظراست تا ببیند مشیت الهی چه برایش رقم می زند . انسان در قرآن و دیگر کتب دینی فقط تکلیف اجرا می کند و آینده اش هم دراین است که به طرف آخرت برود ونکته قابل تأمل که به تنهایی میتواند خط بطلانی بر حقانیت این کتاب بکشد مسئلة تأئید برده داری است که درآیات بسیاری به آن اشاره شده است . اما انسان هوشمند این چیز ها را قبول نکرده وبعدها با مدون کردن قانون درموضوع حقوق بشر مشخص شد که انسان دارای حق است . حق تشکیل دستجات وحق انتقاد وتمام حقوق انسانی که هیچ یک از ادیان به خصوص اسلام اجازه آن را به انسان نداده است چون این کتاب ها رونویسی شده از سایر آئین ها است برای مثال قسمتی از همین کتاب قرآن برگرفته از تورات است که حاوی داستان هایی خیالی می باشد ودارای خطا های بسیار است وبه خاطر همین خطاها بود که اهل دین به روایات روی آوردند . انسان تعجب می کند از این همه آیات که از ابتدا تا انتهادرباره قتل و غارت اموال مردم می باشد . چگونه باور کنیم خدایی که ما اورا به بخشندگی و مهربانی می شناسیم در این کتاب خلق وخوی دیگری دارد وبه راستی این کتاب ، کتاب وحشت است . این کتاب مردم را به خودی وغیر خودی تقسیم کرده است .غیر خودی ها کافرند وخونشان باید ریخته شود وهمین مسئله باعث جنگها و کشتار بسیار در بین خود مسلمانان شده است . بدین معنی که هر دسته و گروه ، خود را مسلمان ودسته وگروه دیگر راکافر میداند .ودر قرآن آمده است که باید به کافران حمله کرد وآن ها راکشت ، آن ها را به بردگی گرفت ، اموال آنان را غارت کرد . اگر نیک بنگریم به اهمیت موضوع پی می بریم . درزمان حضرت محمد قرآن های بسیار متفاوتی وجود داشت که همین مسئله بزرگی بود وبرای مسلمانان دردسرهای فراوانی ایجاد کرده بود . تا اینکه در زمان عثمان به دستور او تمام قرآن ها را جمع آوری کردند واز میان آن هابا حضور چند شاهد یکی را انتخاب کرده بقیه را سوزانیدند . اما مسلمین می گویند قرآن به همین صورتی که امروز در دست مااست از آسمانها آمده است . یعنی از برکت این کتاب آسمانی ، دراجتماعی که ما زندگی می کنیم حتی یک جامعه مسلمان خوشبخت درجهان پیدا نمی شود . سنی شیعه را کافر می داند واورا می کشد . شیعه سنی را کافر می داند واورا می کشد . وهابی هردو را کافر میداند و آن ها را گردن می زند . بنا براین اگر بخواهیم به خود بقبولانیم که اسلام آخرین ، بالاترین ، جامع ترین وکاملترین دین است که سعادت جامعه را تصمین می کند و رستگاری انسان در آن است خیال باطلی است که راه به جایی نمی برد .
Sunday, December 1, 2013
تو دهنی شیطان بزرگ به خامنه ای
تو دهنی شیطان بزرگ به خامنه ای جمهوری اسلامی با شیطان بزرگ به توافق رسید . چنان توافقی که هنوز هیچ چیز نشده تعبیرو تفسیر های گوناگون می کنند . غربی ها یک چیز می گویند وجمهوری اسلامی چیزدیگری ، عمده ترین این تعبیر ها و برداشت ها پیرامون مسئلة غنی سازی اورانیوم است . روی کاغذ چیزی مبهم نوشته شده است و آن هم در آخرین دقایق پایانی . گزارش ها حاکی از آن است که درآخرین جلسة گفتگو ها ، تا آخرین دقایق چانه زنی ادامه داشته است . ساعات پایانی کار فرارسیده بود وبه دقایق پایانی اش می رسیدند واحتمال بسیار داشت که این تفاهم نامه نسبتاً مبهم وقابل تعبیر وتفسیر امضاء نشود . چه کسی ازامضاء نشدن این تفاهم نامه بیم زده وهراسناک بود ؟ 1+5 ؟ نه هرگز ، نگرانی ازآن هیئت مذاکره کننده جمهوری اسلامی بود . اگر دست خالی ازاین جلسه بیرون می آمدند ، دوباره فراهم کردن چنین مقدماتی دشوار می نمود . وانگهی ،چه بهانه عمده ای برای مخالفین امضای این تفاهم نامه ، که میتوانستند اوباما رئیس جمهور آمریکا را تحت فشار قرار دهند تا از خیر این گفتگو بگذرد . گنگرة آمریکا ، سنای آمریکا ، آماده بود همچنان که آماده هست که بلا فاصله مسئلة تشدید تحریم های تازه را مطرح کند ودوباره آن را از سر بگیرد . لذا ظریف و اعوان وانصارش وهیئت نمایندگی جمهوری اسلامی درارتباط با بیت رهبری آمدند وگفتند یا علی و امضاء می کنیم ببینیم چه می شود وبدینسان جام زهر رانوش جان وتوافقنامه راامضاء کردند . اما ما جمهوری اسلامی را خوب می شناسیم ، ما این مردان راخوب می شناسیم ، ما این حکومت را خوب می شناسیم . این ها اهل انکار هستند ، این ها جانورانی هستند که می کشند اما دم از حقوق بشر می زنند ، این ها می دزدند دم از پاکی وطهارت می زنند ، این ها شکنجه می دهند ودم از مهرورزی وعدالت و رحم و انصاف می زنند . این ها بی شرمانه و وقیحانه مسائل را انکار می کنند . ما گفتیم ؟ ما خواستیم ؟ ما کردیم ؟ ما وعده دادیم ؟ با همین شیوه ده سال مذاکره کردند وحالا هم گفتند امضاء می کنیم ولی راه دبّه درآوردن همیشه باز است . مگر نه اینکه وزیر خارجة رژیم با کمال پر روئی اعلام کرد راه بازگشت وجود دارد ؟ ما به این گروه اعتماد نداریم امّا مذاکره می کنیم ویا آنچه ما امضاء کردیم وبه توافق رسیدیم چیز دیگری است . حرف های اوباما وتعبیر و تفسیر غربی ها فریب افکار عمومی خودشان است . ملاحظه کنید همین یک تکه راه ، همین مسئله غنی سازی اورانیوم ، چه اختلاف نظر فاحشی بین حکومت اسلامی و آمریکاست . روحانی در نهایت بی شرمی اعلام می کند حق غنی سازی ما به رسمیت شناخته شد ، درحالیکه جان کری وزیر امور خارجه آمریکا میگوید چنین حقی در معاهده ، ام .پی .تی وجود ندارد که برای ایران هم منظور شده باشد . قضیه ساده است ، همه کشورهای عضو این معاهده اگر می توانند وظرفیت تولید ودانش فناوری لازم را دارند ، تا آنجا که صلح آمیز است و ظّن وگمان سوء استفاده های نظامی از غنی سازی نمی رود ، می توانند این کاررا بکنند ، اگر چه در معاهده ام پی تی به این حق اشاره نشده است . بنابراین چیزی که وجود ندارد را چگونه می توانیم به جمهوری اسلامی بدهیم . مسئله دادن حق و حقوق غنی سازی اورانیوم به جمهوری اسلامی نبود ، جمهوری اسلامی اورانیوم را غنی کرده است ، هم اکنون نیز سرگرم غنی کردن اورانیوم می باشد ، چیزی که هست برای ما روشن شده که جمهوری اسلامی نه برای مصارف صلح آمیز که برای مقاصد نظامی چنین کرده است ، سالها پنهان کاری کرده است ، باوجود اینکه این قرارداد را امضاء کرده گزارش این فعالیت ها را به آژانس شورای حکام نداده است . مذاکره با جمهوری اسلامی مبنایش توقف غنی سازی اورانیوم ، به منظور روشن شدن اغراض جمهوری اسلامی است . جمهوری اسلامی به این مذاکرات نرفته بود تا دنیا را قانع کند ، غربی ها را قانع کند ، 1+5 ومخصو صاً آمریکا ئی ها را قانع کند که اجازه دارد اورانیوم را غنی کند . همه بحث بر سر این است که جمهوری اسلامی باید می پذیرفت که به آمریکا ، به غربیها ، به 1+5 ، به سازمان ملل متحد این اختیار را بدهد که 1-عملکردگذشته اش را بررسی کنند 2-برعملکرد کنونی اش نظارت کنند 3- بپذیرد تا از پنهان کاری خودداری کند واز غنی سازی اورانیوم برای دستیابی به ظرفیت ساخت بمب اتمی منصرف شود وحالا گویی سر کردگان این نظام رئیس جمهور و وزیر امور خارجه از سفر فتح الفتوح باز گشته اند ، گویی رفته بودند که حقوق ملت ایران را ازغربی ها پس بگیرند وموفقیت آمیز از این سفر باز گشته اند . وگروهی بی خبر و مزدور واوباش و اراذل وگوش به فرمان را راهی فرودگاه کردند واین دلقک پست را همچون قهرمانی استقبال کردند .اما آیا واقعیت این بود ؟ سند مبهم ونا مشخصی امضاء شده است ، اما این امضاء به قیمت بسیار گرانی برای نظام تمام خواهد شد . حالا نه تنها موافقین امضاء این قرارداد ، که مخالفین نشسته اند تا ببینند درعمل چه اتفاقی در شش ماه آینده می افتد . حالا درخواست ها یکی یکی مطرح می شود ، موضوعات یکی یکی پیگیری می شود . صد البته 1+5 ، آمریکائی ها وعده پاداش متقابل را داده اند وبه این وعده هم عمل خواهند کرد ، اما گام به گام . تکلیف وعده هم روشن است ، مشخص کرده اند که چه می کنیم وهمه می دانند این هویجی که قرار است به جمهوری اسلامی تکه تکه ، بریده بریده داده شود ، ناچیز است نا قابل است ، تأسف بار است . هیچ است سرو تهش را که جمع بزنیم درآمد یک ماه ارزی جمهوری اسلامی در شرایط عادی است . یعنی مفت رفتند و تسلیم شدند واین حقارت را به جان خریدند . خودشان به خودشان تو دهنی محکمی زدند ، به امامشان زدند ، به جانشین امامشان زدند ، به رجز خوانی هایشان زدند . و صد البته حزب الله لبنان موظف است که این بازگشت را پیروز مندانه تلقی کند . نفسشان بریده بود ، جمهوری اسلامی ازارسال کمک ها عاجز ودرمانده شده بود . حسن نصرالله هم امید بسته از این نمد کلاهی نصیبش شود . بگذارید وقتی تب این بازگشت پیروز مندانه فروکش کرد ، آنگاه خواهید دید سر شکوه ها وشکایت ها باز خواهد شد ، انتقادات شروع خواهد شد . روزی خواهد رسید که همین امضاء کنندگان ، همین مذاکره کنندگان سرزنش خواهند شد ، احتمالاً قربانی خواهند شد ، تنبیه خواهند شد . چون قائله به همین جا ختم نمی شود . امضاء این تفاهمات الزاماتی به همراه خواهد داشت ، عوارضی دارد . به نظر می رسد بر سر تبدیل همین مقدار اورانیوم غنی شده زبان مشترکی وجود ندارد ، هرکس از ظّن خود یار مفاد این تفاهم نامه شده است . روحانی رئیس جمهور فکر می کند با دسته کور ها طرف است و می گوید : بسیار خوب اگر ما پذیرفته ایم که دست ازتولید اورانیوم غنی شدة 20درصد بکشیم ، به خاطر اینست که به اندازة کافی ذخیره داریم . آخر مردک ، دلقک ، سفسطه گر ، فریبکار قرار است آنچه رشته اید پنبه شود ومثل بچه آدم قبول کنید حاصل میلیارد ها دلار هزینه ای راکه از جیب ملت ایران کرده اید ، باید بدست مبارکتان نابود کنید ، یا می کنید وبیش از این تحقیر می شوید ویا نمی کنید وآنگاه بیشتر تنبیه می شوید . نه ، این تازه اول کار است . سربزرگ قضیه زیر لحاف است .
Thursday, November 28, 2013
درتوافق هسته ای خامنه ای جام زهر را سر کشید
درتوافق هسته ای خامنه ای جام زهر را سر کشید
خامنه ای جام زهر رانوشید . با همة سروصداهایی که حکومت جمهوری اسلامی راه انداخت تا از یک شکست بزرگ یک پیروزی به تصویر بکشد ، بامشاهدة اظهار نظر هایی که رفته رفته سرو کلة آن ها در رسانه ها ، درمصاحبه ها ، در رادیوی حکومتی ، درتلویزیون حکومتی پیدا می شود در می یابیم که جمهوری اسلامی حقیقتاً و واقعاً بازندة این مذاکرات بوده ومسئله به هیچ وجه مسئلة تمام شده نیست . شاید بهترین اظهار نظرمربوط به احمد بخشایش نمایندة اردستان با خبر گزاری فارس است ، که درقسمتی از مصاحبه اش گفته است ، غنی سازی 20درصدی که برگ برندة ما در مذاکرات بود ، نقداً در اختیار طرف مقابل قرار گرفت ودر برابر امتیازاتی به صورت نسیه در اختیار ما قرار داده شد . بدین معنی که در این توافق نامه به منظور جلب اعتماد طرف مقابل ، ایران غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را در سایت های فور دو و نطنز متوقف می کند و روند غنی سازی اورانیوم ، ازطریق آب سنگین ونیز کار سایت های هسته ای را برای تأمین خواسته های طرف مقابل کند می نماید . نکتة مهمی که این نماینده مجلس عنوان کرد ، حق غنی سازی ایران در این توافق نامه بطور عام مشروع دانسته نشده وبه رسمیت شناخته نمی شود درحالیکه رئیس جمهور اظهار داشت : هرکسی هر تفسیری می خواهد بکند در متن این توافق به صراحت آمده است که ایران غنی سازی خودش را انجام خواهد داد وبه همین دلیل هم من به ملت ایران اعلام می کنم که فعالیت غنی سازی ایران به همان صورت سابق ادامه خواهد یافت درحالی که اظهار نظر طرف مقابل کاملاً خلاف این ادعاست . چقدر باید این مسئله پیچیده ومبهم باشد که دو چهرة معتبر طرفین این مذاکره ، هنوز نمی دانند که بینشان چه گذشته است وچه چیزی را امضاء کرده اند ! چه کسی اجازة چه کاری را دارد و چه کسی اجارة چه کاری راندارد . چگونه است که رئیس جمهور رژیم مذهبی باید بیاید و به مردم ایران اطمینان بدهد که حق غنی سازی برای نظام اسلامی محفوظ است وبیشرمانه بگوید که هیچ تغییری به وجود نیامده ، ما کماکان در زمینة غنی سازی اورانیوم آن کاری را که می کردیم خواهیم کرد . این بی شرمانه نیست ؟ این مردک دروغگو و فریبکار می گوید من به مردم ایران اطمینان می دهم که غنی سازی اورانیوم به همان صورت سابق ادامه خواهد یافت . صورت سابق ! ؟ غنی سازی اورانیوم ! ؟ حد اقل تا 20 درصد بود که با صراحت در این حد ، برای جمهوری اسلامی ممنوع شده است . حالا کاری به 5درصد و ادامة غنی سازی نداشته باشیم . این حکومت دروغ می گوید . این ها شکست خورده اند . البته غربی ها هم به پیروزی دلخواه خود نرسیده اند که اگر رسیده بودند ، صدای اعتراض اسرائیلی ها بلند نمی شد ، نمی گفتند که این یک اشتباه بزرگ ، یک فاجعة تاریخی است ، نه ! غربی ها هم به پیروزی نرسیده اند . اما جمهوری اسلامی شکست خورده است وغربی ها ظاهراً وقت خریده اند . ساعاتی پس از امضاء این تفاهم نامه ، به عنوان اعتراض نخست وزیر اسرائیل با رئیس جمهور آمریکا تماس گرفته وحاصل این گفتگو اعزام یک تیم از دیپلمات های اسرائیلی به واشنگتن است . مسئله ای حل نشده است . همه چیز در پردة ابهام است. اما در ایران فرمان چنین آمده است . ابراز شادی کنید واین را یک پیروزی بزرگ تلقی کنید اما واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی تمکین کرده است . جمهوری اسلامی جام زهر را نوش جان کرده حتی اگر ظریف چون قهرمانی به ایران باز گشته باشد . برخلاف تیتر نشریات جمهوری اسلامی ، آن چیزی که در لابلای خطوط نشریات معتبر جهانی نوشته شده است حاکی از شکست رژیم است . درداخل خبر هادروغین است ، در حقیقت حرفها جز ادعاهای بی پایه واساس نیست . جمهوری اسلامی حالا باید به مردم توضیح بدهد ، آیا قبول این شکست در دوسال پیش ، چهار سال پیش ، یک سال پیش امکان پذیر نبود ؟ امّا پرسش اساسی این است ، این ثروتیکه به باد رفت ، این بودجه های میلیارد دلاری که صرف دستیابی ، به همین اندازه امکانات وفناوری هسته ای شد را چه کسی پاسخگو است ؟ چه کسی به مردم ایران توضیح می دهد که اگر قرار بود به چنین شکست خفت باری تن بدهید چرا علی الاصول دست به چنین اقدامی زدید وسالها پنهان کاری کردید و برج باروی اتمی ساختید و پایگاه ها ایجاد کردید ، هزاران سانتری فیوژ خریدید وساختید ؟ امّا یک احتمال دیگر نیز متصّور است جمهوری اسلامی مثل همیشه تقّیه کرده باشد یعنی تن به این خفّت وخواری داده باشد اما در پنهان آن کار دیگربکند ، آیا شدنی است ؟ آیا غربی ها از نیّت این اوباش سرکردة نظام ، از نیّت پنهان واساسی آنان دردستیابی به بمب اتم غافل خواهند ماند ؟ شش ماه فرصت ، شش ماه آزمون جمهوری اسلامی ، شش ماه نظارت دقیق تر بر اعمال ورفتار جمهوری اسلامی ، آیا در پایان این شش ماه غرب در می یابد که جمهوری اسلامی یکسره تسلیم شده است ؟ دشوار به نظر می رسد . هنوز چندروزی از امضاء این قرارداد نگذشته ، زمزمة مخالفین این تفاهم وقرار داد اینجا وآنجا به گوش می رسد . فراموش نکنیم آنقدرکه جمهوری اسلامی بیشرمانه ووقیحانه دروغ می گوید ، دیگر برای ما امری عادی شده است . این شادی ها حقیقتی پشت سرش نیست ، دلیلی برای شادی وجود ندارد . برای آمریکا وفرانسه واسرائیل مثل روز روشن است که جمهوری اسلامی از نیّت خود دست بردار نیست ، برای آمریکا ومتحّدینش روشن است که جمهوری اسلامی مدام درحال سبک سنگین کردن اوضاع است تااز فرصت ها بهره بگیرد وگامهای دیگری به سوی دستیابی به اهداف اساسی خود بردارد . امّا باید چنین فرصتی را به جمهوری اسلامی میدادند ، کنگرة آمریکا در تصمیم خود راسخ است ، کنگرة آمریکا منتظر است تا در اولین فرصت دوباره مسئله تشدید تحریمها را پی گیری کند . اوباما همه نیروی خود را به کار گرفت تا جلوی تحریمهای تازه را بگیرد او شش ماه وقت خریده است ، آقای اوباما امیدوار است در این شش ماه آینده بتواند امتیازاتی به دست آورد تاجلوی کنگرة آمریکا را باردیگرسد کند . اما واقعیت امر این است که در ایران اسلام زده هیچ قراردادی نمی تواند معنا ومفهومی داشته باشد ، هیچ تضمینی برای هیچ تعهد وپیمانی وجودندارد . ایران اسلامی یک تشکیلات و یک سازمان یک پارچه نیست . حتّی بسیجی دهان گشاد هم قادر است معادله ها را بهم بزند . دقت کرده اید سپاه پاسداران سکوت کرده است در تمام این اظهار شادمانی کردن ها واظهار موفقیت کردن ها واظهار حمایت کردن ازطرف دارو دستة مذاکره کننده هیچ ابراز نظر عمده ای از طرف سپاه وسپاهیان به چشم نمی خورد . آیا آنها منتظرند آبها از آسیاب بیفتد ؟ سرو صداها خاموش شود تا فرصت ابراز نظر پیدا کنند ؟ آیا طرفین این تفاهم وتوافق درکمین نشسته اند که ببینند درعمل حکومت جمهوری اسلامی به رسوایی وذلت بیشتر تن درمی دهد ؟ میلیاردها تومانی که صرف تولید همین مقدار اورانیوم غنی شدة 20 درصد گردیده ، یک روزه به دنبال یک توافق همه بر باد رفت ، آیا ذلت بیشتری در راه است ؟ این بازرسی های بیشتر چه معنایی دارد ؟ آیا مسئله بازرسی از سایت پارچین منتفی شد ؟ آیا در این شش ماه صحبت پارچین به میان نخواهد آمد ؟ در ارتباط با سایت اراک ، راکتور آب سنگین اراک ، تکمیل این پروژه متوقف شد ؟ آیا این پروژه می ماند ؟ جمع می شود ؟ آیا مشخصاً در مورد این پروژه تصمیم گرفته شد ؟ آیا مصاحبه با دانشمندان اتمی که یکی از درخواست های غربی ها بود فراموش شد ؟ ازخودمان بپرسیم این سمبة پرزور فرانسه ، رئیس جمهور فرانسه ، وزیرامور خارجة فرانسه در مورددرخواست هایشان از جمهوری اسلامی تغییر کرد ؟ آیا نقطه نظر های فرانسه در این تفاهم نامه کاملاً رعایت شد ؟ لوران فابیوس هم ابراز خرسندی کرده است وحتی گفته است وزرای امور خارجة اروپا بزودی گرد همایی خواهند داشت تا درمورد رفع بخشی از تحریم ها اقدام کنند . آیا این بدان معنی است که وزرای خارجه کشور های اروپایی مسئله را تمام شده می دانند وحالا نوبت به آن هارسیده است تا رفع تحریم ها بکنند ؟ صد ها اما واگر دیگر وجود دارد که هر کدامشان می تواند مسئله ساز باشد ، هرکدامشان می تواند موجب شود که تمام رشته ها پنبه شود . نباید این شادمانی های بدون پایه واساس را جدی گرفت . هر دوطرف می دانند تازه دشواری ها آغاز شده است واینک این ملت ایران است که با هشیاری تمام لابلای خطوط را بخواند و در دام تبلیغات نظام نیفتد لبخند های دروغین دیپلمات های غربی را باور نکند . هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است . جمهوری اسلامی تحقیر شد ، جمهوری اسلامی تضعیف شد ، یعنی تکیه گاه داخلی اش ترک های بیشتری برداشت . باور مندانش دچار تردید شده اند اختلاف نظر روز بروز بالاتر می گیرد .هموطنان بحران در پیش است . پرونده جمهوری اسلامی هنوز بسته نشده است .
خامنه ای جام زهر رانوشید . با همة سروصداهایی که حکومت جمهوری اسلامی راه انداخت تا از یک شکست بزرگ یک پیروزی به تصویر بکشد ، بامشاهدة اظهار نظر هایی که رفته رفته سرو کلة آن ها در رسانه ها ، درمصاحبه ها ، در رادیوی حکومتی ، درتلویزیون حکومتی پیدا می شود در می یابیم که جمهوری اسلامی حقیقتاً و واقعاً بازندة این مذاکرات بوده ومسئله به هیچ وجه مسئلة تمام شده نیست . شاید بهترین اظهار نظرمربوط به احمد بخشایش نمایندة اردستان با خبر گزاری فارس است ، که درقسمتی از مصاحبه اش گفته است ، غنی سازی 20درصدی که برگ برندة ما در مذاکرات بود ، نقداً در اختیار طرف مقابل قرار گرفت ودر برابر امتیازاتی به صورت نسیه در اختیار ما قرار داده شد . بدین معنی که در این توافق نامه به منظور جلب اعتماد طرف مقابل ، ایران غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را در سایت های فور دو و نطنز متوقف می کند و روند غنی سازی اورانیوم ، ازطریق آب سنگین ونیز کار سایت های هسته ای را برای تأمین خواسته های طرف مقابل کند می نماید . نکتة مهمی که این نماینده مجلس عنوان کرد ، حق غنی سازی ایران در این توافق نامه بطور عام مشروع دانسته نشده وبه رسمیت شناخته نمی شود درحالیکه رئیس جمهور اظهار داشت : هرکسی هر تفسیری می خواهد بکند در متن این توافق به صراحت آمده است که ایران غنی سازی خودش را انجام خواهد داد وبه همین دلیل هم من به ملت ایران اعلام می کنم که فعالیت غنی سازی ایران به همان صورت سابق ادامه خواهد یافت درحالی که اظهار نظر طرف مقابل کاملاً خلاف این ادعاست . چقدر باید این مسئله پیچیده ومبهم باشد که دو چهرة معتبر طرفین این مذاکره ، هنوز نمی دانند که بینشان چه گذشته است وچه چیزی را امضاء کرده اند ! چه کسی اجازة چه کاری را دارد و چه کسی اجارة چه کاری راندارد . چگونه است که رئیس جمهور رژیم مذهبی باید بیاید و به مردم ایران اطمینان بدهد که حق غنی سازی برای نظام اسلامی محفوظ است وبیشرمانه بگوید که هیچ تغییری به وجود نیامده ، ما کماکان در زمینة غنی سازی اورانیوم آن کاری را که می کردیم خواهیم کرد . این بی شرمانه نیست ؟ این مردک دروغگو و فریبکار می گوید من به مردم ایران اطمینان می دهم که غنی سازی اورانیوم به همان صورت سابق ادامه خواهد یافت . صورت سابق ! ؟ غنی سازی اورانیوم ! ؟ حد اقل تا 20 درصد بود که با صراحت در این حد ، برای جمهوری اسلامی ممنوع شده است . حالا کاری به 5درصد و ادامة غنی سازی نداشته باشیم . این حکومت دروغ می گوید . این ها شکست خورده اند . البته غربی ها هم به پیروزی دلخواه خود نرسیده اند که اگر رسیده بودند ، صدای اعتراض اسرائیلی ها بلند نمی شد ، نمی گفتند که این یک اشتباه بزرگ ، یک فاجعة تاریخی است ، نه ! غربی ها هم به پیروزی نرسیده اند . اما جمهوری اسلامی شکست خورده است وغربی ها ظاهراً وقت خریده اند . ساعاتی پس از امضاء این تفاهم نامه ، به عنوان اعتراض نخست وزیر اسرائیل با رئیس جمهور آمریکا تماس گرفته وحاصل این گفتگو اعزام یک تیم از دیپلمات های اسرائیلی به واشنگتن است . مسئله ای حل نشده است . همه چیز در پردة ابهام است. اما در ایران فرمان چنین آمده است . ابراز شادی کنید واین را یک پیروزی بزرگ تلقی کنید اما واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی تمکین کرده است . جمهوری اسلامی جام زهر را نوش جان کرده حتی اگر ظریف چون قهرمانی به ایران باز گشته باشد . برخلاف تیتر نشریات جمهوری اسلامی ، آن چیزی که در لابلای خطوط نشریات معتبر جهانی نوشته شده است حاکی از شکست رژیم است . درداخل خبر هادروغین است ، در حقیقت حرفها جز ادعاهای بی پایه واساس نیست . جمهوری اسلامی حالا باید به مردم توضیح بدهد ، آیا قبول این شکست در دوسال پیش ، چهار سال پیش ، یک سال پیش امکان پذیر نبود ؟ امّا پرسش اساسی این است ، این ثروتیکه به باد رفت ، این بودجه های میلیارد دلاری که صرف دستیابی ، به همین اندازه امکانات وفناوری هسته ای شد را چه کسی پاسخگو است ؟ چه کسی به مردم ایران توضیح می دهد که اگر قرار بود به چنین شکست خفت باری تن بدهید چرا علی الاصول دست به چنین اقدامی زدید وسالها پنهان کاری کردید و برج باروی اتمی ساختید و پایگاه ها ایجاد کردید ، هزاران سانتری فیوژ خریدید وساختید ؟ امّا یک احتمال دیگر نیز متصّور است جمهوری اسلامی مثل همیشه تقّیه کرده باشد یعنی تن به این خفّت وخواری داده باشد اما در پنهان آن کار دیگربکند ، آیا شدنی است ؟ آیا غربی ها از نیّت این اوباش سرکردة نظام ، از نیّت پنهان واساسی آنان دردستیابی به بمب اتم غافل خواهند ماند ؟ شش ماه فرصت ، شش ماه آزمون جمهوری اسلامی ، شش ماه نظارت دقیق تر بر اعمال ورفتار جمهوری اسلامی ، آیا در پایان این شش ماه غرب در می یابد که جمهوری اسلامی یکسره تسلیم شده است ؟ دشوار به نظر می رسد . هنوز چندروزی از امضاء این قرارداد نگذشته ، زمزمة مخالفین این تفاهم وقرار داد اینجا وآنجا به گوش می رسد . فراموش نکنیم آنقدرکه جمهوری اسلامی بیشرمانه ووقیحانه دروغ می گوید ، دیگر برای ما امری عادی شده است . این شادی ها حقیقتی پشت سرش نیست ، دلیلی برای شادی وجود ندارد . برای آمریکا وفرانسه واسرائیل مثل روز روشن است که جمهوری اسلامی از نیّت خود دست بردار نیست ، برای آمریکا ومتحّدینش روشن است که جمهوری اسلامی مدام درحال سبک سنگین کردن اوضاع است تااز فرصت ها بهره بگیرد وگامهای دیگری به سوی دستیابی به اهداف اساسی خود بردارد . امّا باید چنین فرصتی را به جمهوری اسلامی میدادند ، کنگرة آمریکا در تصمیم خود راسخ است ، کنگرة آمریکا منتظر است تا در اولین فرصت دوباره مسئله تشدید تحریمها را پی گیری کند . اوباما همه نیروی خود را به کار گرفت تا جلوی تحریمهای تازه را بگیرد او شش ماه وقت خریده است ، آقای اوباما امیدوار است در این شش ماه آینده بتواند امتیازاتی به دست آورد تاجلوی کنگرة آمریکا را باردیگرسد کند . اما واقعیت امر این است که در ایران اسلام زده هیچ قراردادی نمی تواند معنا ومفهومی داشته باشد ، هیچ تضمینی برای هیچ تعهد وپیمانی وجودندارد . ایران اسلامی یک تشکیلات و یک سازمان یک پارچه نیست . حتّی بسیجی دهان گشاد هم قادر است معادله ها را بهم بزند . دقت کرده اید سپاه پاسداران سکوت کرده است در تمام این اظهار شادمانی کردن ها واظهار موفقیت کردن ها واظهار حمایت کردن ازطرف دارو دستة مذاکره کننده هیچ ابراز نظر عمده ای از طرف سپاه وسپاهیان به چشم نمی خورد . آیا آنها منتظرند آبها از آسیاب بیفتد ؟ سرو صداها خاموش شود تا فرصت ابراز نظر پیدا کنند ؟ آیا طرفین این تفاهم وتوافق درکمین نشسته اند که ببینند درعمل حکومت جمهوری اسلامی به رسوایی وذلت بیشتر تن درمی دهد ؟ میلیاردها تومانی که صرف تولید همین مقدار اورانیوم غنی شدة 20 درصد گردیده ، یک روزه به دنبال یک توافق همه بر باد رفت ، آیا ذلت بیشتری در راه است ؟ این بازرسی های بیشتر چه معنایی دارد ؟ آیا مسئله بازرسی از سایت پارچین منتفی شد ؟ آیا در این شش ماه صحبت پارچین به میان نخواهد آمد ؟ در ارتباط با سایت اراک ، راکتور آب سنگین اراک ، تکمیل این پروژه متوقف شد ؟ آیا این پروژه می ماند ؟ جمع می شود ؟ آیا مشخصاً در مورد این پروژه تصمیم گرفته شد ؟ آیا مصاحبه با دانشمندان اتمی که یکی از درخواست های غربی ها بود فراموش شد ؟ ازخودمان بپرسیم این سمبة پرزور فرانسه ، رئیس جمهور فرانسه ، وزیرامور خارجة فرانسه در مورددرخواست هایشان از جمهوری اسلامی تغییر کرد ؟ آیا نقطه نظر های فرانسه در این تفاهم نامه کاملاً رعایت شد ؟ لوران فابیوس هم ابراز خرسندی کرده است وحتی گفته است وزرای امور خارجة اروپا بزودی گرد همایی خواهند داشت تا درمورد رفع بخشی از تحریم ها اقدام کنند . آیا این بدان معنی است که وزرای خارجه کشور های اروپایی مسئله را تمام شده می دانند وحالا نوبت به آن هارسیده است تا رفع تحریم ها بکنند ؟ صد ها اما واگر دیگر وجود دارد که هر کدامشان می تواند مسئله ساز باشد ، هرکدامشان می تواند موجب شود که تمام رشته ها پنبه شود . نباید این شادمانی های بدون پایه واساس را جدی گرفت . هر دوطرف می دانند تازه دشواری ها آغاز شده است واینک این ملت ایران است که با هشیاری تمام لابلای خطوط را بخواند و در دام تبلیغات نظام نیفتد لبخند های دروغین دیپلمات های غربی را باور نکند . هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است . جمهوری اسلامی تحقیر شد ، جمهوری اسلامی تضعیف شد ، یعنی تکیه گاه داخلی اش ترک های بیشتری برداشت . باور مندانش دچار تردید شده اند اختلاف نظر روز بروز بالاتر می گیرد .هموطنان بحران در پیش است . پرونده جمهوری اسلامی هنوز بسته نشده است .
Sunday, November 17, 2013
سازش جمهوری اسلامی بدون دستاوردی برای مردم
سازش جمهوری اسلامی بدون دستاوردی برای مردم خواست جمهوری اسلامی تسلیم است ، اما مشکلی بزرگ سرراهش قرار دارد ، باورمندانش ، طرفدارانش ، بسیجیان ، چگونه به آنان توضیح دهد ومتقاعدشان کند که می خواهد با کفر جهانی آشتی کند ؟ چه توضیحی برای ملت ایران دارد ، صرف میلیارد ها دلار هزینة مسائل اتمی برای چه ؟ باورمندان به مکتب حسین بن علی که خواری وذلت را برابردشمن بر نمی تابند چگونه است امروز به این حد از خواری وذلت تن داده اند وآمادة سازش و توافق شده اند . جمهوری اسلامی اگر توان وابزار آن راداشت که به مقصد خود برسد ، مطمئناً به این مصالحه وتوافق نیازی نداشت وکار خود را پیش می برد بدون آنکه عقب نشینی کند ، چون عقب نشینی درموضع ضعف است که به مصالحه وتوافق می انجامد . آن موضعی که امروز جمهوری اسلامی در پیش گرفته ، همان موضع خمینی است که با سرکشیدن جام زهر به توافق رسید وعقب نشینی کرد ، چون گزارش هایی که از جبهه های جنگ می رسید ، نشان می داد که جمهوری اسلامی ، در موقعیّتی نیست که بتواند ، به شعارهای جنگ جنگ تا پیروزی وراه قدس از کربلا می گذرد جامة عمل بپوشاند واسراییل را نابود کند ، واز طرفی ادامة جنگ به ضررجمهوری اسلامی بود . واکنون نیز سازش وتوافق وعقب نشینی در مسئلة اتمی به سود رژیم اسلامی و مردم است . چون بحران اتمی تا کنون جز زیان های عظیم سیاسی واقتصادی چیزی برای مردم در بر نداشته است . اگر چه زمامداران رژیم همواره ادعا می کنند که این برنامه صرفاً برای مصارف صلح آمیز است ، حال آنکه مردمی که ظاهراً در صلح و آرامش به سر می برند ، هنوز چیزی از مواهب ادعّایی آن به جز تحریم اقتصادی وانزوای سیاسی دریافت نکرده اند . به یک نکته نیز باید توجه داشت جمهوری اسلامی ظاهراً از آنچه دارد وبه آنچه رسیده است ، برای نمونه ، غنی سازی بیست در صدی ، عقب نشینی می کند . امّا طرف مقابل فقط تا اندازه ای ازمطالبات خود دربرابرجمهوری اسلامی کوتاه می آید . یعنی مقداری که مطمئن شود میتواند برنامة اتمی جمهوری اسلامی را مهار کند . اگررژیم ایران درهمان مذاکرات اروپا ، با فرانسه وآلمان وانگلیس به توافق پیروزمندانه می رسید امروز مجبور نبود سیلی نقد ( جام زهر اتمی ) را به حلوای نسیه ( بمب اتمی ) ترجیح دهد . درنوشیدن جام زهر دوم نیز ایران به دلیل بی عقلی وبلند پروازی همان راهی را می رود که خمینی با ازدست دادن فرصتی که بعد از باز پس گرفتن خرمشهر به دست آورده بود ، طی کرد یعنی سازش با زیان بیشتر و دستاوردی کمتر . امّا اینکه سازش اخیر به سود رژیم خواهد بود یا نه ، باید منتظر ماند ودید . باید زمان بگذرد چون ایران درشرایط سال 67 وپایان جنگ ایران وعراق نیست . جمهوری اسلامی است که باید نشان دهد چه سیاستی برای حل مسائل داخلی وخارجی درچنته دارد تا بتواند این سازش را به سود خود سازد . آیا همگام شدن با غرب و آمریکا کافی است ؟ ویا با مردم ومطالباتشان همگام خواهد شد ؟ امری که به شدت بعید به نظر می رسد ، مگر آنکه این سازش زمینة فروپاشی رژیم رااز درون فراهم آورد . افزایش اعدام ها دراستان های مرزی ، دست پاچگی دولت ، مخالفت های خودی های رژیم باسازش اتمی وبالاخره بیماری ومرگ خامنه ای همگی عواملی هستند که بر روند رویداد ها اثر گذارند . به ویژه که گروه هایی مسلّح وافراطی که آنها نیز با ادعای اسلام خواهی شکل گرفته اند وهمواره دنباله روی تبلیغات وترفند های رژیم هستند وبه جای روشنگری دربارة ابعاد برنامة هسته ای ونقاط قوت وضعف آن برای کشور ومخالفت قاطعانه با هر گونه سرکوب مخالفان ومنتقدان ، چماق به دست کمین کرده اند تا آن را بر سر کسانی بکوبند که حاضر نیستند با بوقهای تبلیغاتی رژیم همراهی کنند ، درست مثل خود خامنه ای رهبر بدون اصالت رژیم که هوادارانش را از سازش کار خواندن دولت حسن روحانی بر حذر کرده است . سیاست بدون سازش نه معنایی دارد ونه عملاً وجود دارد . سازش و توافق یکی از ارکان دمو کراسی نیز هست . اما تفاوتش با ساختارهای جمهوری اسلامی در این است که در پشت درهای بسته صورت نمی گیرد و برسر منافع مردم ، به سود رژیم های سرکوب گر معامله نمی شود و به خاطر خوردن جام زهر قطعنامه وجام زهر اتمی خونریزی نمی کند . ازکسانی که سالها ، کیسة ملت را به طور میلیاردی خرج قاچاق اتمی کرده اند ، آب و هوا وخاک ایران را در معرض تشعشعات اتمی قرار داده اند ، کشور را با تحریم های اقتصادی وانزوای سیاسی به خاک سیاه نشانده اند ، بدون آنکه بتوانند حتّی یک کیلوات برق از این انرژی هسته ای صلح آمیز تولید کرده باشند و تازه با سرکوب و اعدام از مردم زهر چشم می گیرند تا بتوانند از اعتراضات ورویداد های احتمالی جلو گیری کنند ، پاسخ می خواهند وبه مردم توضیح می دهند . اما این سازش برای ملت نیست بلکه برای رژیم است واز همین رو است که حکومت درنماز جمعة 17 آبان از همه خواست تا از آن پشتیبانی کنند . امّا این سازش می تواند همزمان ویا پیش از آنکه فرصتی در اختیار رژیم بگذارد ، جامعه را نیز به فرصت های جدید مجّهز کند زیرا با جّو سازی سیاسی در خبر رسانی و یا تحلیل های تبلیغاتی نمی توان عقل همه راربود . این سیاست نیست که باید بر عقل حکومت کند بلکه عقل است که باید سیاست را هدایت کند . عقلی که اگر به درستی در تاریخ معاصر ایران به کار گرفته می شد جمهوری دین و خرا فات ، دست غارت وچپاول به این سر زمین نمی انداخت ، عقلی که هنوز در صحنة سیاسی ایران حضور قاطع ندارد واز همین رواست ، که بعید به نظرمی رسد سازش اتمی جمهوری اسلامی دستاوردی عقلانی در سیاست داخلی برای مردم داشته باشد .
Monday, November 11, 2013
حکومت مذهبی یعنی حکومت دیکتاتوری
حکومت مذهبی یعنی حکومت دیکتاتوری
خوشبختانه امروز ملت ها به این حقیقت پی برده اند که حکومت مذهبی تفاوتی بایک حکومت فاشیستی و دیکتاتوری ندارد . من مخالف حکومت مذهبی هستم واصولاچندان ارزشی برای مذهب قائل نیستم ، اما به باورهاواعتقادات مسلمانان خصوصاً هموطنان مسلمانم احترام می گذارم وبه هیچ وجه با آنان سر ستیز ندارم و بسیاری ازنردیکانم مسلمانند وکسانی از آنان بودند که مسلمان زیستند و مسلمان مردند وهزاران هم وطن مسلمان دیگر را می بینم که خوب ، پاک وشرافتمندانه زندگی می کنند و جزکار نکو وخیر انجام نمی دهند وعلی رغم پایبندی به اسلام ومذهب انسان هایی دوست داشتنی ، باشرف وزحمتکش هستند . وقتی در درازای تاریخ ، زندگی نامة برجستگان مملکت را بررسی می کنیم تقریباً قریب به اتفّاق آنان مسلمان وشیعه بودند وبسیاری از آنان سخت پایبند . میرزاقا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) ، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی مسلمان بودند همچنین ستّارخان ، باقرخان ، دکتر مصدق ورضا شاه ، بنابراین مشکل من مسلمانان نیستند بلکه اسلام است . واین مسئله شخصی من با دین است . اما هنگامی این مشکل عمومی می شود که اسلام پایش را در کفش زندگی اجتماعی وسیاسی ومذهبی من و هم میهنانم می کند و سی وپنج سال پیش ، آنچنان پایش را در این کفش کرد که از آن زمان تا کنون بنا و باور واعتقاد میلیونها ایرانی به مذ هب اسلام ، چنان تکان هایی خورد که پس لرزه هایش هنوز تلفات می گیرد ودیوار های اعتقاد وباورمندی به مذهب ومسلمانی روز بروز ترک های بیشتری می خورد تا آنجا که هزاران هزار ایرانی دست از مذهب شسته اند ، باور از دست داده اند ، دشمن مذهب شده اند ، مستقیم وغیر مستقیم حرف می زنند ولطیفه می سازند ، تقبیح می کنند ، سرزنش می کنند وقابل تأمل است که بگویم بسیاری از ایرانیان ، حتّی درداخل ایران تغییر مذهب داده اند . میلیون هاایرانی خرسند از این هستند که درجهان امروز ملتهای دیگری از خواب غفلت بیدارشده و به این حقیقت پی برده اند که حکومت مذهبی بایک حکومت دیکتاتوری وفاشیستی تمام عیار فرقی ندارد ، حکومت مذهبی دقیقاً یک حکومت دیکتا توری است با یک تفاوت ، اگر در حکومتهای معمولی دیکتاتوری و فاشیستی ، یک انسان یاگروهی از انسانها ویا حزب ودسته ای ازمردم یک مملکت حکم می رانند ورأی مردم را نادیده می گیرند ، در یک حکومت مذهبی مذهب حکم می راند . درحکومت های دیکتاتوری چون قوانین آنان حد اقل ریشة انسانی دارد و درمواردی می شود آنها را دستکاری کرد وتغییر داد . اماحکومت مذهبی قوانینی را باخود همراه دارد که جای چند وچون باقی نمی گذارد . حکومت مذهبی ، از پیش ، ازدوردست تاریخ در میان ملت ها تکلیف بسیاری از امور حتی روابط خصوصی انسان ها با یکدیگر را هم تعیین کرده است یعنی انسان دارای هیچ گونه حقّی نیست وهمه چیز او گرفته شده است . به عنوان مثال درقران پانصد آیه درنفی مخالفین وتهدید آنان وقتل وغارت آنان آمده ودر این آیات ، شخص فقط دارای تکلیف است و ازخود هیچ گونه اراده ای ندارد واین تغییر نا پذیر است ، اصلاح نا شدنی است . چون در آغاز درست بوده است . اگر اصول اساسی ادیان ، قابل تصحیح باشد که دیگر آن دین ، دین نیست . هرگز نمی شود دوازده امام را کم و زیاد کرد ، منتظر امام زمان نماند . تا ابد حقوق زنان درحکومت مذهبی همین است که هست . همین است که جمهوری اسلامی براساس آن با زنان ما رفتار می کند . حالااگر تمام رفاه دنیا را به کردستان واراک واهواز ویا به بلوچستان سرازیر کنید ، اگر ایران بالاترین درآمد سرانه را داشته باشد واگر سطح بهداشت ودرمان به بالاترین حد استاندارد های جهانی برسد ، کماکان حقوق زنان وحقوق اقلیت های قومی ومذهبی همین است که درجمهوری اسلامی شاهد آن هستیم وتاروزی که جمهوری اسلامی هست ، بهایی ، بهایی است آزار واذیت او موجب صواب است . حتّی کشتن او مباح است . سنی وکلیمی ومسیحی نیز از این مقوله جدا نیستند . باید آن گونه لباس پوشید که در مذهب شیعه تعریف شده است ، مناسبات اقتصادی و اجتماعی باید آن طور باشد که اینک هست . لذا مردم ما بادرک این واقعیّت دریافته اند که باید از حکومت اسلامی واسلام حکومتی فاصله بگیرند . حتّی اگر می خواهند کما کان مسلمان بمانند .
خوشبختانه امروز ملت ها به این حقیقت پی برده اند که حکومت مذهبی تفاوتی بایک حکومت فاشیستی و دیکتاتوری ندارد . من مخالف حکومت مذهبی هستم واصولاچندان ارزشی برای مذهب قائل نیستم ، اما به باورهاواعتقادات مسلمانان خصوصاً هموطنان مسلمانم احترام می گذارم وبه هیچ وجه با آنان سر ستیز ندارم و بسیاری ازنردیکانم مسلمانند وکسانی از آنان بودند که مسلمان زیستند و مسلمان مردند وهزاران هم وطن مسلمان دیگر را می بینم که خوب ، پاک وشرافتمندانه زندگی می کنند و جزکار نکو وخیر انجام نمی دهند وعلی رغم پایبندی به اسلام ومذهب انسان هایی دوست داشتنی ، باشرف وزحمتکش هستند . وقتی در درازای تاریخ ، زندگی نامة برجستگان مملکت را بررسی می کنیم تقریباً قریب به اتفّاق آنان مسلمان وشیعه بودند وبسیاری از آنان سخت پایبند . میرزاقا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) ، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی مسلمان بودند همچنین ستّارخان ، باقرخان ، دکتر مصدق ورضا شاه ، بنابراین مشکل من مسلمانان نیستند بلکه اسلام است . واین مسئله شخصی من با دین است . اما هنگامی این مشکل عمومی می شود که اسلام پایش را در کفش زندگی اجتماعی وسیاسی ومذهبی من و هم میهنانم می کند و سی وپنج سال پیش ، آنچنان پایش را در این کفش کرد که از آن زمان تا کنون بنا و باور واعتقاد میلیونها ایرانی به مذ هب اسلام ، چنان تکان هایی خورد که پس لرزه هایش هنوز تلفات می گیرد ودیوار های اعتقاد وباورمندی به مذهب ومسلمانی روز بروز ترک های بیشتری می خورد تا آنجا که هزاران هزار ایرانی دست از مذهب شسته اند ، باور از دست داده اند ، دشمن مذهب شده اند ، مستقیم وغیر مستقیم حرف می زنند ولطیفه می سازند ، تقبیح می کنند ، سرزنش می کنند وقابل تأمل است که بگویم بسیاری از ایرانیان ، حتّی درداخل ایران تغییر مذهب داده اند . میلیون هاایرانی خرسند از این هستند که درجهان امروز ملتهای دیگری از خواب غفلت بیدارشده و به این حقیقت پی برده اند که حکومت مذهبی بایک حکومت دیکتاتوری وفاشیستی تمام عیار فرقی ندارد ، حکومت مذهبی دقیقاً یک حکومت دیکتا توری است با یک تفاوت ، اگر در حکومتهای معمولی دیکتاتوری و فاشیستی ، یک انسان یاگروهی از انسانها ویا حزب ودسته ای ازمردم یک مملکت حکم می رانند ورأی مردم را نادیده می گیرند ، در یک حکومت مذهبی مذهب حکم می راند . درحکومت های دیکتاتوری چون قوانین آنان حد اقل ریشة انسانی دارد و درمواردی می شود آنها را دستکاری کرد وتغییر داد . اماحکومت مذهبی قوانینی را باخود همراه دارد که جای چند وچون باقی نمی گذارد . حکومت مذهبی ، از پیش ، ازدوردست تاریخ در میان ملت ها تکلیف بسیاری از امور حتی روابط خصوصی انسان ها با یکدیگر را هم تعیین کرده است یعنی انسان دارای هیچ گونه حقّی نیست وهمه چیز او گرفته شده است . به عنوان مثال درقران پانصد آیه درنفی مخالفین وتهدید آنان وقتل وغارت آنان آمده ودر این آیات ، شخص فقط دارای تکلیف است و ازخود هیچ گونه اراده ای ندارد واین تغییر نا پذیر است ، اصلاح نا شدنی است . چون در آغاز درست بوده است . اگر اصول اساسی ادیان ، قابل تصحیح باشد که دیگر آن دین ، دین نیست . هرگز نمی شود دوازده امام را کم و زیاد کرد ، منتظر امام زمان نماند . تا ابد حقوق زنان درحکومت مذهبی همین است که هست . همین است که جمهوری اسلامی براساس آن با زنان ما رفتار می کند . حالااگر تمام رفاه دنیا را به کردستان واراک واهواز ویا به بلوچستان سرازیر کنید ، اگر ایران بالاترین درآمد سرانه را داشته باشد واگر سطح بهداشت ودرمان به بالاترین حد استاندارد های جهانی برسد ، کماکان حقوق زنان وحقوق اقلیت های قومی ومذهبی همین است که درجمهوری اسلامی شاهد آن هستیم وتاروزی که جمهوری اسلامی هست ، بهایی ، بهایی است آزار واذیت او موجب صواب است . حتّی کشتن او مباح است . سنی وکلیمی ومسیحی نیز از این مقوله جدا نیستند . باید آن گونه لباس پوشید که در مذهب شیعه تعریف شده است ، مناسبات اقتصادی و اجتماعی باید آن طور باشد که اینک هست . لذا مردم ما بادرک این واقعیّت دریافته اند که باید از حکومت اسلامی واسلام حکومتی فاصله بگیرند . حتّی اگر می خواهند کما کان مسلمان بمانند .
Saturday, November 9, 2013
مشکلات پیش روی یک پناهجوومشاهدات وتجربیات شما
مشکلات پیش روی یک پناهجوومشاهدات وتجربیات شما متاسفانه بخاطر شرایط بدی که در خیلی از کشور های جهان سوم وجود دارد ، چه ازنظر سیاسی ، چه ازنظر اقتصادی وچه ازنظر اجتماعی ، بسیاری از شهروندان این کشورها ، ناگزیر می شوند از مملکت خود مهاجرت نمایند وبه امید زندگی و آینده بهتر برای خود و فرزندانشان ، با تحمل سختیها وخطرات مرگ راهی دیار فرنگ شوند . اما غافل از اینکه زندگی در این کشور ها شرایط خاص خودش را داراست وآنگونه که فکر می کنند ، نیست وکسی برایشان فرش قرمز پهن نکرده است . ومخصوصا با شرایطی که هم اکنون در خاورمیانه حکمفرماست ، سیل مهاجرت به سوی کشور های اروپائی فزونی گرفته واین مسئله باعث شده است که دول اروپائی هم از نظر پذیرش مهاجرین دچار مشکلات عدیده ای شوند. به همین منظور برای جلوگیری از ورود مهاجرین سختگیریهای زیادی را در حق پناه جویان اعمال می کنند ، تا جلوی این مهاجرت بی رویه را بگیرند . چون امکانات وتسهیلاتی که در اختیار پنا هجویان می گذارند دارای محدودیت است وطبعاً نمی توانند پاسخگوی نیاز پناه جویان باشند وهمین امر باعث مشکلات موجود در کمپ های پناهندگی می شود ، مشکلاتی نظیر کمبود جا ، بهداشت ، تغذیه و پوشاک و بروز بیماری های مختلف عصبی ، روانی و افسردگی وحتی خود کشی گزارش می شود . بخصوص اینکه زندگی در این کمپ ها ممکن است سالیان درازی طول بکشد واین چیزی است که ما سالها شاهد آن بوده ایم .
اعتماد به جمهوری اسلامی موردمناقشة بین المللی
اعتماد به جمهوری اسلامی موردمناقشة بین المللی سالهاست یک مسئلة اصلی بین جمهوری اسلامی و کشورهای غربی برسر فعالیت های هسته ای درجریان است که در اظهارات و بیانیه های طرفین آشکار است و آن وجود اعتماد است . کشورهای غربی وبخصوص آمریکا بارها مطرح کرده اند که رژیم ایران باید اعتماد سازی کند وتا این وضع پیش نیاید نمی توان ادعاهاوقول وقرارهای آن راپذیرفت وازعزم جمهوری اسلامی برای دست برداشتن ازتولید سلاح هسته ای اطمینان حاص
ل کرد . متقابلاً مقامات رژیم درایران نیز ازهمین برچسب استفاده میکنند وازعدم امکان اعتماد به غرب وخصوصاً آمریکایاد می کنند . برای مثال وقتی که حسن روحانی و محمدجواد ظریف ازسفرنیویورک وپس ازآن برقراری ارتباط مستقیم وگفتگو های حضوری ویاتلفنی باهمتایان آمریکایی خود به تهران بازگشتند ، علی خامنه ای که قبلاً چراغ سبز این ارتباطات رابه آنان داده بود ، ضمن تأیید این چرخش فاحش در سیاست خارجی رژیم گفت که ما دولت آمریکارا غیر قابل اعتماد ، غیرمنطقی وعهد شکن میدانیم . بحث درمورداین که کدام یک ازدوطرف مصداق بارز این اتّهامات هستند نیست ، درعالم سیاست ازعهد شکنی ها وخلف وعده ها ونارو زدنها فراوان است . ازدید بسیاری ، سیاست جزاین نیست . اینان معتقدند هدف وسیله را توجیه میکند وبر این باورند که سیاستمدار باید بتواند به داشتن صفات خوب تظاهر کند واگر روزی به کاربردن عکس این صفات لازم باشد به راحتی آنرا کنار می گذارند ورحم و عطوفتی از خود به خرج نمی دهند چه بسیار سیاستمدارانی که برای کسب قدرت ، ازدادن هیچ وعدۀ عوام فریبانه ای که درجلب رأی یاحمایت مردم مفید باشد ابایی ندارند ووقتی به قدرت رسیدند از انجام این وعده ها به راحتی سرباز می زنند . پدیده ای که درجوامع غیر دموکراتیک ، استبدادی وبا فضای بستة مطبوعاتی به مراتب شدیدتر وفاحش تر به چشم می خورد . یک نمونة بسیار برجسته وتاریخی این نوع حکومت شخص خمینی بود که باوقاحت وبی شرمی تمام از همان آغاز ، باصراحت تمام دروغ گفت ، فریبکاری کرد ، ریا ورزید وهنگامی که در مسند قدرت جای گرفت خلف وعده های بسیار کرد . اما جامعه هرچه دموکراتیک تر ودارای فضای باز مطبوعاتی بیشتر باشد ، درمجامع بین المللی مقبولیت بیشتری کسب می نماید . وسیاستمدارانی که به دروغ وتقلب وریا دست می زنند بیشتر رسوای خاّص وعام میشوند وعمر سیاسی درازی بدست نمی آورند ، علاوه براین ، درصحنة بین المللی ، اعتماد متقابل کشورها به یکدیگر پایه واساس مناسبات حسنه بین کشورها را تشکیل می دهد وبدون آن کمتر کشوری می تواند درجهان امروز مورد قبول واقع شود وروابط خارجی خودراتوسعه دهد .درجة اعتماد کشورها به یکدیگر نیزاز دامنة روابط حسنه هرکشوری با کشورهای دیگرقابل اندازه گیری است . یکی از مظاهر این روابط ارزشی است که کشورها برای گذرنامة کشور دیگر قائل می شوند وبه شهروندان آن کشور اجازة ورود وخروج بدون ویزا به کشورخود رامی دهند . جمهوری اسلامی در یکی از پایین ترین رده های چنین کشور هایی قرار دارد البته پیش از انقلاب ، ایران در یکی از بالاترین رده ها قرار داشت . سقوط شدید اعتبار گذرنامة ایرانی در نظام جمهوری اسلامی بهتر از همه از زبان حسن روحانی درمبارزات انتخاباتی اش شنیدنی است که به عنوان یکی از وعده هایش گفته بود « قول می دهم اعتبار و احترام را به گذرنامة ایرانی برگردانم » . درمناقشة بین جمهوری اسلامی وغرب ، امروز روشن است که کدامین طرف بیشتر قابل اعتمادند وادعاهای هریک تاچه حد ازسوی دولت های دیگر وافکار عمومی آن کشورها پذیرفته می شود . البته آمریکا در رابطه با ایران وروابط چند دهه پیش از انقلاب پروندة پاکی که قابل دفاع باشد ، ندارد وعلاوه بر دخالت مستقیم درمسائل داخلی ایران می توان آن را به نغز تعهداتی که درمورد ایران داشته نیز متهّم کرد ولی منظور خامنه ای از تأکیدبرغیر قابل اعتماد بودن دولت آمریکا ، فقط اشاره به کارکرد آن در برهه هایی ازگذشته نیست وظاهراً می خواهدآن رابه زمان حال نیز ربط دهد . بیان چنین امری به این معناست که او غیر قابل اعتماد بودن را ماهیّت دولت آمریکا می شناسد که با تغییر رؤسای جمهور آمریکا همچنان ثابت مانده است . او البته چون یک نظام ایدئو لوژیک رارهبری می کند می پندارد که ساز وکار نظام های دیگرجهان نیز گوهر ایدئولوژیک دارند واگر این گوهردارای عناصری است که کاربرد دروغ وتقلّب و مکرو حیله رامجاز می شمرد ، تخلّف ازهر تعهد وقراری برای مصلحت نظام مجاز وممکن شمرده می شود . درواقع برای سران جمهوری اسلامی که سیاست را عین دیانت می دانند ودردیانت آنان دروغ وریا ومکر وحیله دربرابر « دشمن » داخلی یاخارجی مجاز شمرده می شود وخمینی رهبرشان صریحاً به آن تأکید کرده است که سیاست جزاین نمی تواند باشد . ازاین روست که آنان همه را به کیش خود می پندارند ونظام های دیگررا غیر قابل اعتماد می دانند وازطرف دیگر غرب هم به گفته ها ووعده ها وقرارهای آنان اعتماد نمی کند وخواهان اقدام عملی برای ایجاد اعتماد واثبات آن درعمل است . رژیم ایران نیز البته می تواند خواستاراثبات و فاداری غرب به تعهداتش باشد ونشانه هایی ببیند حاکی ازآن که غرب سیاست نزدیکی وصلح با ایران رادر پیش گرفته درادعاهای خود صادق است و به دنبال بهانه ای برای حملة نظامی نیست . درواقع اگر خامنه ای به دنبال شواهدی براین امر دردولت فعلی آمریکا می گردد پیدا کردن آن چندان مشکل نیست . چند هفته پیش دولت اوباما براساس این نتیجه گیری که رژیم اسد درسوریه سلاح شیمیائی علیه مردم این کشور به کار برده است ، دراجرای تهدید های حملة نظامی که قبلاً مطرح کرده بود ، تصمیم گرفت که این حمله را به مورد اجرا بگذارد ورسماً آمادگی نیروهای نظامی خود را برای اجرای آن اعلام کرد . درفاصلة چند روز ، کارزار تبلیغاتی وسیعی برای آماده کردن اذهان عمومی جهانی ومردم آمریکا براه افتاد . اوباما باحضور پیاپی ومصاحبه در چند شبکه تلویزیونی به تشریح وتوضیح این اقدام پرداخت وجان کری وزیر خارجة او باسفرهایی به چند کشور جهان برطبل جنگ می کوبید .سپس دریک تحول ناگهانی با کمک روسیه طرحی برای ازبین بردن زرادخانة سلاح های شیمیائی سوریه پیش کشیده شد وآمریکا با استقبال از این طرح اعلام کرد که اگرسوریه آن را بپذیرد وبه مورد اجرا بگذارد این کشور ازحملة نظامی به سوریه صرف نظر خواهد کرد . ورژیم اسد نیز بلا فاصله آن را پذیرفت ودر مرحلة اول در یک مهلت یک هفته ای به فهرست برداری ازاین سلاح- ها پرداخت وچند روز پیش اعلام شد مرحلة انهدام سلاح ها آغاز شده است . اکنون نه فقط حملة نظامی آمریکا به سوریه منتفی شده است بلکه وزیر امور خارجة آمریکا رسماً ازدولت سوریه استقبال کرد . یعنی درست درفاصلة چند هفته ، کسی که از دید مقامات آمریکا وبسیاری دیگر درجهان به جنایات جنگی متهم شده بود وآمریکا خود رابرای ضربه زدن وتضعیف او آماده می کرد اینک با تحویل سلاح های شیمیائی خود از این خطر در امان مانده است . وصدالبته منظور توجیه اوباما واسد نیست آنچه که مد نظر قرار داشت مسئلة اعتماد بود که علی خامنه ای براساس آموزه های ایدئولوژیک خود وافاضات خمینی خود را خیرالماکرین می شناسد وراه دشمن تراشی ومکر وحیله رادنبال می کند وهمچنان که تاکنون گرانی ، قحطی ، فقر وتحریم اقتصادی رابرای مردم ایران به ارمغان آورده است خطر جنگ رانیز زنده می کند وبه سیاست دشمن سازی 35سالة خود همچنان ادامه می دهد . خامنه ای رهبر رژیمی است که اعتماد به آن مورد مناقشة بین المللی است وسخنرانی او که راجع به عدم اعتماد دیگران است یک فرا فکنی بیهوده بیش نیست
ل کرد . متقابلاً مقامات رژیم درایران نیز ازهمین برچسب استفاده میکنند وازعدم امکان اعتماد به غرب وخصوصاً آمریکایاد می کنند . برای مثال وقتی که حسن روحانی و محمدجواد ظریف ازسفرنیویورک وپس ازآن برقراری ارتباط مستقیم وگفتگو های حضوری ویاتلفنی باهمتایان آمریکایی خود به تهران بازگشتند ، علی خامنه ای که قبلاً چراغ سبز این ارتباطات رابه آنان داده بود ، ضمن تأیید این چرخش فاحش در سیاست خارجی رژیم گفت که ما دولت آمریکارا غیر قابل اعتماد ، غیرمنطقی وعهد شکن میدانیم . بحث درمورداین که کدام یک ازدوطرف مصداق بارز این اتّهامات هستند نیست ، درعالم سیاست ازعهد شکنی ها وخلف وعده ها ونارو زدنها فراوان است . ازدید بسیاری ، سیاست جزاین نیست . اینان معتقدند هدف وسیله را توجیه میکند وبر این باورند که سیاستمدار باید بتواند به داشتن صفات خوب تظاهر کند واگر روزی به کاربردن عکس این صفات لازم باشد به راحتی آنرا کنار می گذارند ورحم و عطوفتی از خود به خرج نمی دهند چه بسیار سیاستمدارانی که برای کسب قدرت ، ازدادن هیچ وعدۀ عوام فریبانه ای که درجلب رأی یاحمایت مردم مفید باشد ابایی ندارند ووقتی به قدرت رسیدند از انجام این وعده ها به راحتی سرباز می زنند . پدیده ای که درجوامع غیر دموکراتیک ، استبدادی وبا فضای بستة مطبوعاتی به مراتب شدیدتر وفاحش تر به چشم می خورد . یک نمونة بسیار برجسته وتاریخی این نوع حکومت شخص خمینی بود که باوقاحت وبی شرمی تمام از همان آغاز ، باصراحت تمام دروغ گفت ، فریبکاری کرد ، ریا ورزید وهنگامی که در مسند قدرت جای گرفت خلف وعده های بسیار کرد . اما جامعه هرچه دموکراتیک تر ودارای فضای باز مطبوعاتی بیشتر باشد ، درمجامع بین المللی مقبولیت بیشتری کسب می نماید . وسیاستمدارانی که به دروغ وتقلب وریا دست می زنند بیشتر رسوای خاّص وعام میشوند وعمر سیاسی درازی بدست نمی آورند ، علاوه براین ، درصحنة بین المللی ، اعتماد متقابل کشورها به یکدیگر پایه واساس مناسبات حسنه بین کشورها را تشکیل می دهد وبدون آن کمتر کشوری می تواند درجهان امروز مورد قبول واقع شود وروابط خارجی خودراتوسعه دهد .درجة اعتماد کشورها به یکدیگر نیزاز دامنة روابط حسنه هرکشوری با کشورهای دیگرقابل اندازه گیری است . یکی از مظاهر این روابط ارزشی است که کشورها برای گذرنامة کشور دیگر قائل می شوند وبه شهروندان آن کشور اجازة ورود وخروج بدون ویزا به کشورخود رامی دهند . جمهوری اسلامی در یکی از پایین ترین رده های چنین کشور هایی قرار دارد البته پیش از انقلاب ، ایران در یکی از بالاترین رده ها قرار داشت . سقوط شدید اعتبار گذرنامة ایرانی در نظام جمهوری اسلامی بهتر از همه از زبان حسن روحانی درمبارزات انتخاباتی اش شنیدنی است که به عنوان یکی از وعده هایش گفته بود « قول می دهم اعتبار و احترام را به گذرنامة ایرانی برگردانم » . درمناقشة بین جمهوری اسلامی وغرب ، امروز روشن است که کدامین طرف بیشتر قابل اعتمادند وادعاهای هریک تاچه حد ازسوی دولت های دیگر وافکار عمومی آن کشورها پذیرفته می شود . البته آمریکا در رابطه با ایران وروابط چند دهه پیش از انقلاب پروندة پاکی که قابل دفاع باشد ، ندارد وعلاوه بر دخالت مستقیم درمسائل داخلی ایران می توان آن را به نغز تعهداتی که درمورد ایران داشته نیز متهّم کرد ولی منظور خامنه ای از تأکیدبرغیر قابل اعتماد بودن دولت آمریکا ، فقط اشاره به کارکرد آن در برهه هایی ازگذشته نیست وظاهراً می خواهدآن رابه زمان حال نیز ربط دهد . بیان چنین امری به این معناست که او غیر قابل اعتماد بودن را ماهیّت دولت آمریکا می شناسد که با تغییر رؤسای جمهور آمریکا همچنان ثابت مانده است . او البته چون یک نظام ایدئو لوژیک رارهبری می کند می پندارد که ساز وکار نظام های دیگرجهان نیز گوهر ایدئولوژیک دارند واگر این گوهردارای عناصری است که کاربرد دروغ وتقلّب و مکرو حیله رامجاز می شمرد ، تخلّف ازهر تعهد وقراری برای مصلحت نظام مجاز وممکن شمرده می شود . درواقع برای سران جمهوری اسلامی که سیاست را عین دیانت می دانند ودردیانت آنان دروغ وریا ومکر وحیله دربرابر « دشمن » داخلی یاخارجی مجاز شمرده می شود وخمینی رهبرشان صریحاً به آن تأکید کرده است که سیاست جزاین نمی تواند باشد . ازاین روست که آنان همه را به کیش خود می پندارند ونظام های دیگررا غیر قابل اعتماد می دانند وازطرف دیگر غرب هم به گفته ها ووعده ها وقرارهای آنان اعتماد نمی کند وخواهان اقدام عملی برای ایجاد اعتماد واثبات آن درعمل است . رژیم ایران نیز البته می تواند خواستاراثبات و فاداری غرب به تعهداتش باشد ونشانه هایی ببیند حاکی ازآن که غرب سیاست نزدیکی وصلح با ایران رادر پیش گرفته درادعاهای خود صادق است و به دنبال بهانه ای برای حملة نظامی نیست . درواقع اگر خامنه ای به دنبال شواهدی براین امر دردولت فعلی آمریکا می گردد پیدا کردن آن چندان مشکل نیست . چند هفته پیش دولت اوباما براساس این نتیجه گیری که رژیم اسد درسوریه سلاح شیمیائی علیه مردم این کشور به کار برده است ، دراجرای تهدید های حملة نظامی که قبلاً مطرح کرده بود ، تصمیم گرفت که این حمله را به مورد اجرا بگذارد ورسماً آمادگی نیروهای نظامی خود را برای اجرای آن اعلام کرد . درفاصلة چند روز ، کارزار تبلیغاتی وسیعی برای آماده کردن اذهان عمومی جهانی ومردم آمریکا براه افتاد . اوباما باحضور پیاپی ومصاحبه در چند شبکه تلویزیونی به تشریح وتوضیح این اقدام پرداخت وجان کری وزیر خارجة او باسفرهایی به چند کشور جهان برطبل جنگ می کوبید .سپس دریک تحول ناگهانی با کمک روسیه طرحی برای ازبین بردن زرادخانة سلاح های شیمیائی سوریه پیش کشیده شد وآمریکا با استقبال از این طرح اعلام کرد که اگرسوریه آن را بپذیرد وبه مورد اجرا بگذارد این کشور ازحملة نظامی به سوریه صرف نظر خواهد کرد . ورژیم اسد نیز بلا فاصله آن را پذیرفت ودر مرحلة اول در یک مهلت یک هفته ای به فهرست برداری ازاین سلاح- ها پرداخت وچند روز پیش اعلام شد مرحلة انهدام سلاح ها آغاز شده است . اکنون نه فقط حملة نظامی آمریکا به سوریه منتفی شده است بلکه وزیر امور خارجة آمریکا رسماً ازدولت سوریه استقبال کرد . یعنی درست درفاصلة چند هفته ، کسی که از دید مقامات آمریکا وبسیاری دیگر درجهان به جنایات جنگی متهم شده بود وآمریکا خود رابرای ضربه زدن وتضعیف او آماده می کرد اینک با تحویل سلاح های شیمیائی خود از این خطر در امان مانده است . وصدالبته منظور توجیه اوباما واسد نیست آنچه که مد نظر قرار داشت مسئلة اعتماد بود که علی خامنه ای براساس آموزه های ایدئولوژیک خود وافاضات خمینی خود را خیرالماکرین می شناسد وراه دشمن تراشی ومکر وحیله رادنبال می کند وهمچنان که تاکنون گرانی ، قحطی ، فقر وتحریم اقتصادی رابرای مردم ایران به ارمغان آورده است خطر جنگ رانیز زنده می کند وبه سیاست دشمن سازی 35سالة خود همچنان ادامه می دهد . خامنه ای رهبر رژیمی است که اعتماد به آن مورد مناقشة بین المللی است وسخنرانی او که راجع به عدم اعتماد دیگران است یک فرا فکنی بیهوده بیش نیست
Tuesday, November 5, 2013
جمهوری اعدام ، درانتظارزلزله ای سهمگین
جمهوری اعدام ، درانتظارزلزله ای سهمگین ازهمان روزهای نخستین که جمهوری اسلامی جایگزین نظام شاهنشاهی گردید ، جنگ قدرت بین گردانندگان این حکومت آغاز گردید و تاکنون که 35سال از آن زمان می گذرد نبرد همچنان ادامه دارد . به ویژه در زمان انتخابات که اختلافات جناح های مختلف نظام شدید تر وبارز تر از زمانهای دیگربالا می گیرد . ما شاهد بودیم درانتخابات گذشته چگونه قدرت رفسنجانی درمجمع تشخیص مصلحت نظام محدود ودر مجلس خبرگان از ریاست خلع شد . و به او اجازه ندادند حتّی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند . اما باید توّجه داشت ، باوجود تمام اختلافاتی که این جناح ها دارند ، دریک زمینه اتفّاق نظر دارند وآن حفظ تمامیّت جمهوری اسلامی است . واین چیزی است که از زمان شکل گیری نظام اسلا می تا کنون دیده ایم . دیده ایم در جایی که خطراتی نظام را تهدید می کرده است این جناح ها بایکدیگر توافق کرده وهماهنگ عمل نموده اند واینک ارکان قدرت به یک نتیجه رسیده اند وآن اینکه تحریم های اقتصادی کمر اقتصاد کشور را شکسته است . به طوری که خطر بحران های اجتماعی وجود دارد ، میتواند با وجود بهار عربی باخطر روبرو شود ، همة چراغهای قرمز در رابطه با اقتصاد کشور روشن شده . خزانه خالی است ، احمدی نژاد تا توانسته بودجة مملکت را پیش خور کرده ، شرکت های خصوصی تماماً باورشکستگی روبرو هستند . عملاً ادامة طرح های عمرانی غیر ممکن شده است . به همین خاطر نظام احساس کرده است که موجودیّتش در خطر است ، آینده اش درخطر است . واین نظام است که تشخیص داده بایستی نرمش نشان دهد . واینجاست که صحبت از نرمش قهرمانانه می شود . چه کسی این صحبت را می کند ؟ خامنه ای ! درکجا ؟ درسپاه پاسداران ، برای که ؟ برای پاسداران ! چیزی که قبلاً گفته نمی شد . وخامنه ای در این چهار چوب است که اجازة ملاقات ها ، دیدارها ، ومذاکرات را صادر نموده واختیار تام به حسن روحانی ومذاکره کنندگان میدهد وآنچه اتفاق می افتد مورد تأیید خامنه ای است ، مورد تأیید صدیقی امام جمعة موقت در نماز جمعه است . یعنی روند اتفاقات به گونه ای است که خامنه ای مجبور شده است تا در میانه بایستدودرصورتیکه در مناقشات بین المللی وتضاد های داخلی ، خط نرمش پیش نرفت ومذاکرات به بن بست رسید ویا به هر دلیلی با شکست مواجه شد خامنه ای سنگ روی یخ نشود وبه عنوان رهبر نظام دراین مرحله شکست خورده بیرون نیاید . چون هیچکس نتیجة مذاکرات را نمیداند ، هنوز مشخّص نیست غرب می پذیرد که جمهوری اسلامی غنی سازی داشته باشد ؟ ویادر چه حدی می پذیرد ؟ چقدر امتیاز می دهد ؟ چه قدر راهگشا می شود ؟ اینها مسائلی است که برای خود خامنه ای هم روشن نیست . به همین دلیل است که او همة تخم مرغ ها را در یک سبد نمی گذارد ودر سخنرانی اش مطرح می کند : اگرمذاکرة تلفنی نبود بهتر بود . درحالیکه همان طور که ذکر شد این مذاکرات واین مکالمات تلفنی با اجازة خامنه ای بوده وحّتی اجازة ملاقات حضوری با اوباما راهم برای روحانی صادر کرده بود ، اما ظاهراً هر دو طرف به این ملاقات راغب نبودند ، چرا که نمی خواستند در اولین قدم ، قدم آخر را بردارند . بنا براین سعی کردند درمرحلة اول مذاکرات طرفین از طریق وزرای امور خارجه دوکشور انجام شود تا بعداً اگرپیشرفتی حاصل شد ، احتمالاً ملاقات روسای جمهور فراهم شود واین در صورتی است که روند مذاکرات بطور عادی پیش برود ، اما این روند ممکن است به هر دلیلی شکست بخورد ! . ودر این حالت مشکلی نیست چون راه آن را بازگذاشته اند وخامنه ای در میانه ایستاده است و می تواند به هر سمتی که امکانش بود بچرخد . این یک طرف قضیه است ، هستند جناح هایی از قدرت که موافق نیستند ، چرا ؟ چون ممکن است منافعشان به خطر بیفتد . این ها مخالفت هایی می کنند وگاهی مسائلی را مطرح می کنند که نمونه ای از آن بنر هایی بود که درسطح شهرنصب کردند . اما این خط نظام است که آنها را مجبور به جمع آوری بنر ها می کند واین به دستور روحانی نیست . یعنی اگر بنا بود بنر ها برداشته نشوند قطعاً کسی نمی توانست آنها را بردارد . واین نشان دهندة اینست که نظام مجبور است کوتاه بیاید و عقب نشینی نماید .چون آنجا که منافعشان ایجاب کند ، مصلحتشان ایجاب کند ، به هرنوع عقب نشینی که لازم باشد تن در میدهند همان طور که در جنگ عراق علیه ایران وقتی آیندة نظام به خطر افتاد ، خمینی جام زهر راسرکشید ، علیرغم آنکه می گفت اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم . البته ممکن است این عقب نشینی دائمی نباشد ، یعنی آنها فرصت خریده باشند که آینده آن را مشخص می کند . اماآنچه مسلم است اینکه تحریم ها مؤثر بوده وباید شدید تر ادامه پیدا کند چون کشور ما باخطری بزرگ روبروست ، ادامة سیاست اتمی رژیم منطقه را با بحران متوجه می کند ، دنیارا با بحران مواجه می کند ، می تواند به رقابت های تسلیحاتی دامن بزند می تواند سلاح های اتمی را از حالت باز دارندة امروز به سلاح های تهاجمی مبدل نماید وآن وقت کل منطقه باخطر مواجه شود ، بشریّت باخطر مواجه شود . این است که هرطور شده باید جمهوری اسلامی را از ادامة سیاست اتمی باز داشت ، این به نفع ماست ، به نفع مردم است ، به نفع آینده است ، به نفع بشرّیت است ، به نفع نسل هایی که بعداً می خواهند در این منطقه زندگی کنند است . واگر ادامة این فشار ها منجر به کنار گذاشتن این سیاست شود به نفع مردم ایران است . خط قرمز غرب سلاح اتمی است وآنها نمی ایستند تا جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست پیداکند . علی رغم این که تحریم ها به مشکلات مردم دامن می زند ، امّا بهتر است این تحریم ها وجود داشته باشد .چون می تواند خطرات بزرگتری رااز سر مردم کوتاه کند ، مؤثر تر است . ازطرفی به خاطر وجود وسائل ارتباط جمعی دیگر دنیا درآن چهارچوب های تنگ قبلی نمی گنجد واین واقعیّتی است که جمهوری اسلامی نیز ازآن مستثنی نیست . امروز که 35سال از اشغال این سرزمین توسط جمهوری اسلامی گذشته دیگر مردم انقلاب 57 راپشت سر گذارده اند . این نظام برآمده از قرون وسطی است که ربطی به این دوران ندارد وپا فشاری اش درپاره ای از موازین می تواند بحران زا شود همان طور که تا کنون چنین بوده است . اّما همیشه نمی توان مردم را سرکوب کرد وامروز همین حاکمانی که در رأس حکومت قرار دارند ، چه آنها که در سپاه هستند ، چه آنها که دردولت هستند وچه در مجلس ونهادهای دیگرقدرت ، امّا فرزندانشان درمقابلشان قرار دارند رفته رفته نواده های اینان به صحنه می آیند ، اکنون نسل ها عوض شده اند . چیزهایی که امروز در ایران مطرح است چیزهایی نیست که درآن دوره مطرح بود واحتمالاً چند سال آینده چیزی نخواهد بودکه امروز باآن هاروبرو هستند . گذر نسل ها باعث می شود تادر نظام هاتغییراتی صورت بگیردکه بر خلاف انتظارسردمداران آن حکومت هاست . نظام جمهوری اسلامی از این قاعده مستثنی نیست ونمی تواند اینطور بماند . نه اینکه خودشان بخواهند تحوّل ایجاد کنند بلکه تحّول است که می آید وبه نظام تحمیل می شود . این تحوّلات در آمریکا واروپا روی نمی دهد چون در این مناطق زمینه ای ندارد . امّا در نظام هایی مثل عراق ، سوریه ، مصر ، یمن وجمهوری اسلامی حتماً اتّفاق می افتد . جایی که آب ورودخانه نیست ، سیل هم نیست ولی جایی که دریا هست سونامی هم هست . جایی که گسل نیست طبعاً زلزله هم نیست . امّا ایران روی گسل قرار دارد ، حتماً زلزله می آید ، کی ؟ نمی دانیم کجا ؟ نمی دانیم تحوّلات اجتماعی را نمی شود گفت کی وکجا ؟ امّادر جایی که حکومت ها باآتش بازی می کنند ومانند جمهوری اسلامی روی مدار زلزله قرار دارند ، شاهد زلزله ای سهمگین خواهند بود . نسل جوان ما تعیین کننده است ، درهمه جای دنیا چنین است . نسل جوان است که تأثیر گذار است وآنها هستند که تغییرات را می آورند ، نسلهای گذشته ومیان سال که دورانشان گذشته تحوّل ساز نیستند . در انقلاب 57 هم شاهد بودیم موتور حرکت ، جوانها ودانش جویان بودند که در خیابان حضورداشتند واگر در یک تظاهرات گسترده همة اقشار شرکت داشتند ، ولی جوانها همیشه ودر هر حال در صحنه بودند . جنبش ممکن است به صورت سنّتی عمل نکند وهرروز تظاهرات خیابانی انجام ندهد ،ولی چهار میلیون و اندی دانشجو در جامعه که فرهنگی متفاوت با این نظام دارند ونوع تفکّرشان با این نظام متفاوت است ، شیوة زندگی شان با این نظام متفاوت است ، خواسته های آنان با این نظام متفاوت است می خواهند آینده ساز باشند . این ها کار می خواهند ، تفریح می خواهند . واین ها مطالباتی دارند که این نظام پاسخگوی این خواسته ها نیست . جمهوری اسلامی چه بخواهد وچه نخواهد لشکری ازجوانان این سرزمین رودر رویش ایستاده که باهجوم خود در آینده ای نه چندان دور تاروپود این نظام پوسیده را بر باد خواهد داد .
Monday, November 4, 2013
جدال گرگها به کجا می انجامد؟
ازهمان آغاز شکل گیری حکومت اسلامی ، ازهمان روزهای نخست بازگشت رهبر انقلاب اسلامی ، نبرد بین گردانندگان این حکومت آغاز شد . یک طرف خمینی بود وخامنه ای ، ویک طرف آیت الله بهشتی بود ویک طرف بازرگان . می توان این دسته بندی رادقیق تر انجام داد اما مهم این نیست که چه کسانی رودر روی هم قرار گرفته بودند مهم این است که اینها اختلاف نظرشان بر سر چه بود . از همان آغاز جناح خمینی وپیروان خط امام معتقد بودند مردم ایران را باید ازغربی ها جدا کرد . بین ایران وغرب دیوار بلندی کشید . باید مردم را بی خبر نگه داشت . وطرف مقابل بسیار زود علاقه مند شد حالا که به قدرت رسیده است ، این قدرت را درشکل و قالب حکومت های شبه مدرن وشبه دموکراتیک درآورد . وبا دنیای غرب ودنیای کفر به شرط اینکه در اساس لطمه ای نبیند سر سازش داشته باشد . این اختلاف نظر تا امروز ادامه دارد . نماد بسیار قابل تأمل این اختلاف نظر ، بنر های تبلیغاتی است که با تأیید شهرداری تهران ازسوی یک سازمان غیر دولتی برسر راه عبور مردم برپا کرده بودند . این حکایت از یک جنگ پنهان امّا بسیار سخت وجدی می کند . کسانی می خواهند باظاهری مردم فریب با ادای ادارة مملکت به شیوة دموکراتیک ، هم جهان راتحمیق کنند وهم مردم ایران را ، مانند هاشمی رفسنجانی ، خاتمی ، روحانی ووابستگان اینها ، پراکنده در سراسر جهان . و کسانی می خواهند میراث دار واقعی خمینی باشند ، مانند حسین شریعتمداری ، احمدی نژاد ، قالیباف وخود خامنه ای . وباز می توان مشخصاً نام هایی رادر این جدول قرار داد اما باز نام ها مهم نیستند ، مهم اندیشه است . حقیقت امر اینست که مسلمانان واقعی ، رفسنجانی وروحانی وخاتمی نیستند .اینها به راستی به اسلام باور ندارند . اسلام اصول بسیار مشخصی دارد . اسلام سازش با کفررا مجاز نمی داند . اسلام جهاد دارد ، صدور انقلاب دارد . از همان آغاز شکل گیری اسلام ، رسالت عمدة مسلمانان ، ترویج اسلام به ضرب زور و زر وشمشیر بوده است . هیچ دلیلی ، هیچ نشانه ای ، هیچ سندی وجود ندارد که جایی تمایل رسیدن به این هدف تمام شده تلقی گردد . یک مسلمان واقعی موظف است به سهم خود با کفر جهانی بجنگد . باهمه کافران نه تنها مشرکین با کافران یعنی پیروان دیگر ادیان ، حداقل اگر نمی تواند بجنگد باآنها از درسازش وآشتی برنیاید مگر ،ازروی مصلحت ، مگر با تقیه کردن ، دروغ گفتن . الان کثیری از بدنة باورمند حکومت اسلامی از این نزدیکی ناخشنود هستند ، از این نزدیکی رنج می برند ، این را خیانت به آرمانهای پیامبر اسلام ، خیانت به آرمانهای امام راحل میدانند ، خیانت به آرمانهای امام حاضر تلقی می کنند . این سو طرف رفسنجانی ، روحانی ، همة کوشش این است که مناسبات راعادی کنند . خوششان می آید از یک حکومت شکل دموکراتیک داشتن ، ازمناسبات عادی باغربی ها داشتن ، درپی اغراض دنیوی برنامه ریزی کردن ، باحساب وکتاب دردنیای امروز زیستن . امّا طرف دیگر می گوید ما شهادت داریم ، شهادت یعنی خرج مال و جان و خون و هستی ، همه چیز در راه اسلام . مانبایدازهدف های خود دست برداریم ، نباید در برابر کفار تمکین کنیم . مانباید تسلیم شیطان بزرگ و شیطان های کوچک اطراف آن شویم . این واقعیّت کتمان ناپذیر است که چنین دعوایی تمام اندامهای جمهوری اسلامی را در بر گرفته است . وهمان گونه که ذکر شد این بنر های تبلیغاتی یک نمونة بسیار علنی وقابل فهم این اختلاف نظر است . وگرنه درلابلای خطوط واظهارات تمامی سرکردگان این نظام ، می توان این اختلاف نظر رادید ، شنید وخواند . از کمر درد ظریف بگیرید تا اعتراض خراّزی به انجام مذاکرات تلفنی بین روحانی و اوباما ، نوشته های کیهان وگلایه های مطبوعات وابسته به اصلاح طلبان . خلاصه اینکه نظام جمهوری اسلامی ازدرون درحال جنگ واختلاف وشکاف وکینه توزی ودشمنی ورزیدن است . چه چیزی توانسته این آشفته بازار رابه هرروی درکنار هم نگهدارد واین مجموعه را یکدست بنمایاند ؟ ترس بزرگ آنها ازما ملت ایران است اما تا کی می توان دراین تفرقه واختلاف زیست ؟ تاکی این اساس وبنیاد شوم ، با این خونریزی های داخلی می تواند سر پا بایستد ؟ تاکی می توان پنهان کاری کرد ؟ تاکی می توان فریب کارانه رژیم جمهوری اسلامی را یک رژیم یک پارچه ومنسجم به جهانیان نشان داد ؟ تاکی می توان با این آشفتگی افکار درونی برسر میز مذاکره اتلاف وقت کرد ؟ دیر یازود کار این اختلاف بالا خواهد گرفت . هرکدام ازاین طرفین درجریان این نبرد ببازد یا حد اقل عقب نشینی کند مرگش فرا رسیده است وهیچکدام آمادة مردن نیستند . هیچکدام تصمیم به عقب نشینی ندارند واین پیکار ادامه دارد . وناگزیر جنگی که به مصالحه نمی کشد ، سرانجام به پیروزی یک طرف وشکست طرف دیگر منتهی خواهد شد . واین بمعنای پایان تمامیّت این نظام است . وحیرت آور این اهالی دیار کفر هستند که هنوز امید وار هستند با این نظام ، یا با بخشی از این نظام به تفاهم برسند ، به نتیجه برسند . آنها شاید هنوز در نیافته اند هیچ سند امضاء شده ای از سوی نمایندگان جمهوری اسلامی نزد خود این نظام معتبر نیست . اما فراموش نکنیم این بیمار درحال خونریزی است . هرروز ضعیف ترمیشود . در زمینة ارتباطات بین المللی بررسی کنیم موقعیت جمهوری اسلامی کاملاً درمقایسه باگذشته قابل فهم ودرک است . درمقابل افکار عمومی جهان ، منطقه ، درمیان افکار عمومی مسلمانان اگر جستجو کنیم به روشنی در میابیم که چگونه موقعیّت جمهوری اسلامی تنّزل پیدا کرده ونه تنها محبو بیّتی درمیان افکار عمومی مسلمانان جهان ندارد که اینک یکی از آلوده ترین وتنفّر بر انگیز ترین حکومت های اسلامی از سوی این مردم شناخته می شود . اگر در میان متّحدینش نگاه کنیم ، نظر متّحدینش را بشنویم ، روابطش را با متّحدینش بررسی کنیم ، اوضاع و احوال متحّدینش را بررسی کنیم ، ببینیم حزب الله کجاقرار دارد ، ببینیم حماس کجا قرار دارد ، ببینیم سوریه کجا قرار دارد . ممکن است ما از درخت بالا نرویم ومیوة دلخواه خود را به هنگام نچینیم ، این بدان معنی نیست که آن میوه برای همیشه بالای درخت باقی می ماند . این میوه خواهد گندید ، خواهد افتاد . چیزی که هست در زمان این انتظار ما زیانها خواهیم کرد . همچنان که زیانها کرده ایم . آرزو کنیم که بتوانیم آستین همّت بالا بزنیم واز این درخت بالا رویم و این میوۀ مسموم را از درخت جدا کنیم .
Sunday, November 3, 2013
حکومت خون ، حکومت جنون دوباره درسیستان وبلوچستان مرتکب جنایتی هولناک شد
حکومت خون ، حکومت جنون دوباره درسیستان وبلوچستان مرتکب جنایتی هولناک شد
- جمهوری اسلامی ، 35 سال است که درحال خونریزی است ودر این مدت حّتی یک روز بدون حادثه ، بدون ماجرا ، بدون درگیری با مردم ، حکومت نکرده است . هر روز درگیری بین مردم و این حکومت به اشکال مختلف جریان داشته وتا یکی از فرزندان این آب و خاک ، از طناب دار آویخته نشد آن روزخورشید غروب نکرد . حسن روحانی ، که برای نمایش بازی مسخرة جمهوریت نظام ، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده است ، پیش از انتخابات چه وعده ها که نداد ، از آزادی زندانیان سیاسی بگیرید تا سامان بخشیدن به بحران اقتصادی مملکت ، از بهبود مناسبات با غرب بگیرید تا بهبود مناسبات با مردم . همة این ها پیش کش روحانی ، ظرف این چند ماه نه تنها هیچ زندانی آزاد نشد ، که مصیبت ها ادامه پیدا کرده است . اگر تنی چند هم آزاد شدند از خودی های نظام بودند که مورد عفو قرار گرفتند . نه تنها بحران تورم فرو کش نکرد که هر روز بر نرخ تورم افزوده شد . آمار اعدام کماکان سیر صعودی خود را طی میکند و همان کار های وقیحانه که از زمان خمینی باب بوده است ، ادامه یافته و آخرین مورد از این اقدامات وحشیانه اعدام شانزده زندانی سیاسی ، عقیدتی در زندان زاهدان است که به تلافی کشته شدن مرزبانان جمهوری اسلامی صورت گرفته است . عفو بین الملل با اشاره به اجرای بیست حکم اعدام ، در روز های گذشته در بارة اعدام قریب الوقوع دو زندانی کرد ایرانی ابراز نگرانی کرده است . خود نظام نیز به دفعات از کشته شدن به قول خودشان ، اشرار و ضد انقلاب ، از نقاط مختلف سرزمین ما گزارش داده است . سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای اعلام کرده است که اعدام های اخیر نشان می دهد که مقام های ایرانی هم چنان به قتل های حکومتی ادامه میدهنند . تهدیدی که هم اکنون در مورد زانیار مرادی و لقمان مرادی وجود دارد . زانیار مرادی و لقمان مرادی به اتّهام قتل پسر امام جمعة مریوان و عضویت در سازمان سیاسی کومله به مرگ محکوم گردیده اند ، امّا آنها که چهار سال پیش باز داشت شده اند دخالت خود در قتل پسر امام جمعة مریوان را رد کرده اند . پیش تر سازمان عفو بین الملل در بارة آن چه که شکنجة این دو زندانی کرد برای گرفتن اعتراف خوانده ، نگرانی عمیق خود را اعلام کرده و گفته بود محاکمة آن ها در دادگاهی نا عادلانه انجام شده است ، این دو کرد هم وطن ما می گویند در قتل پسر امام جمعة مریوان دست نداشته اند و نظام جمهوری اسلامی میگوید این ها قاتلین پسر امام جمعة مریوان هستند . کدام یک از این دو ادعا را بپذیریم ؟ نظامی که با کمال وقاحت به وسیلة یکی از مسئولان بلند پایة دادگستری سیستان و بلوچستان اعلام میکند ، شانزده زندانی را در مقابله به مثل با کشته شدن مرزبانان اعدام کرده ایم ، قطعاً می تواند به بهانة قتل پسر امام جمعة مریوان ، دو هم وطن کرد ما را محکوم به اعدام کند ، شکنجه کند ، اعتراف بگیرد که بله ما مرتکب قتل او شده ایم ، مارا شکنجه نکنید ، ناخن هایمان را نکشید ، شمع آجینمان نکنید . حکومت جمهوری اسلامی باهیچ تعریفی نمی تواند حکومت تلّقی شود ، نمی تواند دولت تّلقی شود ، نمی تواند تشکیلاتی تّلقی شود ، که درعرف بین الملل تعریف مشّخصی دارد ، حکومت جمهوری اسلامی بیشتر یک نهاد فاشیستی ، یک نهاد عقب ماندة ارتجاعی مذهبی ، یک بنیاد فاسد مافیایی است که بر میهن ما ، در شرایط کنونی سایه افکنده ، که از هیچ نوع مشروعّیتی بر خوردار نیست ، هی یک از ویژگی های دولت و حاکمیت همچون کشور های سر تا سر جهان را دارا نیست ، حکومتی است که بیشتر شبیه یک سازمان تروریستی است ، یک سازمان بی حساب و کتابی که می توان نمونة شناخته شدة آن را القاعده نام برد . در زاهدان چهارده مرزبان ایرانی به دست گروهی آدم کش ، گروهی مسلّح درگیر با جمهوری اسلامی کشته شدند . عکس العمل یک دولت معقول در رابطه با چنین حادثه ای در همه جای دنیا ، یک سان ، یک نواخت و یک شکل است . دولتی که مرزبانانش کشته شده اند در پی شناسایی و دستگیری عوامل این جنایت دست به اقدام می زند . می تواند این جستجو و تعقیب سالها به طول انجامد ، و سر انجام مسبّبین این جنایت دستگیر شوند و بعد تحت پی گرد قانونی قرار بگیرند . مدارک علیه آن ها جمع آوری شود ، مورد جرم آن ها در یک داد گاه صالحه بررسی شود ، مجرمین وکیل داشته باشند و بر اساس اصول شناخته شدة محاکمات در همه جای دنیا محکوم شوند ، مجازاتشان معین شود ، آن وقت اگر اعدامی بودند اعدام شوند و اگر قرار است زندانی شوند به زندان برده شوند . در جمهوری اسلامی کار بدین صورت انجام نمیگیرد . جنایت کاری به نام ابراهیم حمیدی رئیس کلّ دادگستری سیستان و بلوچستان می آید و در یک مصاحبة مطبوعاتی شرکت می کند و با وقاحت تمام اعلام میکند که شانزده نفر را به عنوان مقابله به مثل با کشته شدگان مرزبانان ایرانی در زاهدان به دار آویختیم که هشت نفرشان متّهم به عضوّیت در گروه جندالله بوده اند که در حوادث اخیر استان شرکت داشته اند . محمّد مرضیه که دادستان عمومی و انقلاب زاهدان است گفته بود با توجه به هشدار هایی که از قبل به عوامل اشرار و گروه های معاند نظام داده بودیم ، مبنی بر این که اگر هر گونه اقدامی که سبب آسیب رسیدن به مردم بی گناه و عوامل امنیتی و انتظامی گردد ، اقدام به مقابله به مثل می کنیم و ما صبح امروز در پاسخ به شهادت مرزبانان شهرستان سراوان شانزده نفر از اشرار متصّل به گروهک های معاند نظام را اعدام کردیم ...... در کجای دنیا ، یک حکومت دست به چنین جنایت هولناکی میزند؟ در کجای دنیا یک دولت شانزده زندانی را که به دلایل دیگری در زندان به سر می برند ، در رو در رویی با گروه دیگری اعدام میکند ، میکشد ؟ و با وقاحت تمام رئیس قوّة قضائیه آن استان و داد ستان آن استان می آیند و چنین وقیحانه و بی شرمانه گزارش این جنایت را به مردم می دهند؟ این اقدام فقط و فقط از سازمان های تبهکاری ، از گروه های تبهکاری ، از گروه های اسلام زدة تبهکاری ، مثل طالبان و القاعده و جمهوری اسلامی ساخته است . همین چندی پیش در پاکستان ، جوانی به دختری از یک طایفه تجاوز میکند پدر و مادر آن دختر به تشکیلات قضائی آن منطقه شکایت میکنند ، تشکیلات قضائی آن منطقه حکم صادر میکند که جوانان آن طایفه به خواهر آن پسر تجاوز کنند ، این ها افسانه نیست ، در جلوی چشم خانوادة آن پسر چهار نفر به خواهر بخت برگشتة او در ملأ عام تجاوز می کنند ، این گونه اقدامات ، این گونه جنایت ها ، فقط به فقط از ذهن بیمار تربیت شدگان این گونه مکاتب بر می آید که صد البّته جمهوری اسلامی یکی از آنان است . آیا روحانی ، آیا محمّد جواد ظریف می توانند بگویند آن چه که در زاهدان اتّفاق افتاده است به آن ها ربطی ندارد ؟ به دولت آن ها مربوط نمی شود ؟ آیا آقای محمد جواد ظریفی که در روی صفحة فیسبوک خود ادای انسان های مترّقی و روشنفکررا در می آورد و اظهارات ظاهراً معقولی می کند و گزارش های معقولی می دهد و عکس العمل های روشنفکرانه ای از خود نشان میدهد ، به این جنایت اشاره خواهد کرد؟ آیا خواهد نوشت این اقدام مقابله به مثل زشت است ؟ کثیف است؟ غیر انسانی است؟ و بالاتر از همه غیر قانونی است؟ دنیای نا امید کننده ای است ، و آن وقت خانم کاترین اشتون با چنین کسانی مذاکره میکند و آقای اوباما می خواهد با چنین حکومتی به توافق و آشتی و تفاهم برسد !!!! جنایت ، جنایت است ، چه در تهران اتفاق بیفتد چه در زاهدان ، چه در بلوچستان پاکستان ، چه در بلوچستان ایران ، جانیان ، جانیانند ، چه آن ها که دستور چنین احکامی را صادر می کنند و چه آن هایی که در برابر صدور چنین احکامی خود را به نشنیدن ، ندانستن و نا آگاهی می زنند . ظریف به این اقدام باور دارد . روحانی با این تصمیم موافق بوده است . این ها همه دست پروردة یک مکتب هستنند ، این ها باورمند یک مکتب هستند ، در این مکتب و در این باور عدالت و دادگستری یعنی همین . تنها اوباش و اشرار خیابانی این جماعت نیستند که این گونه انتقام می گیرند ، این گونه داوری می کنند ، این گونه حکم می رانند ، این گونه قصاص می کنند ، تمامی این حکومت این گونه می اندیشند . این فقط رئیس دادگستری استان سیستان و بلوچستان ابراهیم حمیدی نیست ، این فقط محمّد مرضیه دادستان عمومی و انقلاب زاهدان نیست ، این استاندار آن استان است ، این وزیر کشور آن استان است ، این دولت جمهوری اسلامی و حسن روحانی رئیس جمهوری آن استان است ، این ولی فقیه آن استان است . این ها همگی یکی هستند ، یک سان می اندیشند ، شریک جرم هستند ..... و دنیا خودرا به کوچة علی چپ زده است ، با این ها مذاکره میکند ، تعارفات دیپلماتیک می کند و این ها تحجّر فکری شان را لا پوشانی می کنند . در جمهوری اسلامی هیچ کس ملایم تر ، مهربان تر و رئوف تر از دیگری وجود ندارد اگر همه نمی کشند ، اگر همه فرمان اعدام صادر نکرده اند و نمی کنند ، به خاطر این است که در آن مسند و شغلی نیستنند که چنین بکنند وگرنه همه ابراهیم حمیدی بودند وگرنه همه محمّد مرضیه بودند ، محمدی گیلانی بودند ، همه لاجوردی بودند ، همه صادق خلخالی بودند ، همه قاضی مرتضوی بودند ، همه رادان ، همه جعفری ، همه فلاحیان ، هیچ فرقی بین خاتمی و لاجوردی وجود ندارد . این حکومت ، حکومت جنون است ، حکومت خون است ، حکومت انتقام است ، حکومت شمر و یزید است و باید این حکومت برود و این حکومت نمی تواند باشد . جوانان ایران سر انجام کشور سر افرازمان را از وجود چنین اهریمنانی سر انجام پاک خواهند کرد و به آزادی درود خواهند گفت .
Monday, October 28, 2013
هدف جمهوری اسلامی از مذاکره ، خرید وقت برای دست یابی به سلاح هسته ای است. به دنبال نشست 1+5 بانمایندگان جمهوری اسلامی آمریکایی ها جریان این نشست را مثبت ارزیایی کردند . بلافاصله باید از خود پرسید منظور از مثبت چیست ؟ ودر قیاس با چه چیزی این نشست را مثبت ارزیابی کرده اند . حقیقت امر این است که چندین سال است جمهوری اسلامی سرگرم مذاکره با غربی ها ، سرگرم مذاکره با1+5 است وسال هاست که این مذاکرات بدون نتیجه مانده است . سالهاست که جمهوری اسلامی ، هنگام برگزاری این مذاکرات هدفش صرفاً اتلاف وقت بوده است ، هدفش صرفاً سرگرم کردن آمریکایی ها وغربی ها وخرید وقت برای رسیدن به اهداف نظامی خود درپروندة اتمی شان بوده اند . شاید در دفعات آغازین این گفتگوها ، درسالهای آغازین طرفهای غربی دست جمهوری اسلامی را نخوانده بودند و به این هدف واقف نبودند . اما دیگر امروز برای آنها کاملاً روشن و مسّجل است که در طول این سالها جمهوری اسلامی به دنبال نتیجه ای از این مذاکرات نبوده است وهیچ هدفی جز خرید وقت نداشته است . ودراین مدت هیچ کس بهتر از رئیس دولت جمهوری اسلامی حسن روحانی مشت حکومت اسلامی را باز نکرده است . اودر دفاع ازدورانی که متصدی گفتگو با غربی ها بود ، یادآورشده است که ما توانستیم مذاکرات را ادامه دهیم ودر جریان همین مذاکرات توانستیم برنامه های اتمی خود را دنبال کنیم . این اعترافی است که دیگرهمه شنیده اند وهمه می دانند . اما چرا این بار این مذاکرات ازنظر آمریکایی ها به ویژه مفید ومثبت ارزیابی شده است ؟ جواب روشن است برای اینکه این بار ، جمهوری اسلامی است که دنبال نتیجه میگردد . دفعات پیش 1+5 ، آمریکا ومتحدینش خواستار رسیدن به یک نتیجه بودند . امّا این بار این جمهوری اسلامی است که اصرار دارد زمان بندی روشنی صورت بگیرد ، محدودۀ زمانی مشخّصی تعیین شود . حتّی درخواست کردند تا همین جای مذاکرات مکتوب ضبط شود ، امضاء شود . این شتاب جمهوری اسلامی برای چیست ؟ برای اینکه کارد تحریم به استخوانشان رسیده است ، برای اینکه از بالا تا پائین رژیمشان اعتراف کرده اند که تحریم ها پدرشان را درآورده است ، گلو گاهشان را چنان سفت و سخت چسبیده است که هر لحظه ممکن است خفه شوند . حالا اینها شتاب دارند که مذاکرات به جایی برسد . اما غربی ها سر صبر وحوصله ، حرفهای اینها را می شنوند ، پیشنهاداتشان را می شنوند ، درخواست هایشان را می شنوند ، اما همه چیز را موکول به عمل کرد جمهوری اسلامی می کنند . غربی ها میگویند ، اینکه بیائید وبنشینید و بگوئید ما چنین می کنیم ،چنان می کنیم ، همکاری خواهیم کرد ، ما خواستار ساخت بمب اتمی نیستیم ، فعّالیت های ما نظامی نیست ، بسیار خوب ما همه را می شنویم واین گفته ها را مثبت ارزیابی می کنیم ولی خیلی زود است که شما ازرفع تحریم ها ویا کاهش تحریم ها سخن میگوئید . چه چیزی برای عمل کردن دارید ؟ کدام گام عملی را برداشته اید ؟ چه پیشنهاد عملی دارید که بایدبه اجرا بگذارید ؟ وجمهوری اسلامی حرف می زندو حرف میزند وحرف میزند . هرکدام از این مسئولین چیزی می گویند روحانی ،ظریف ، صالحی ، مصاحبه هایی می کنند جپ وراست در کمیسیون های مجلس حضور پیدا می کنند وباز حرف می زنندو حرف می زنندو حرف می زنند . واین برای غربی ها چیز تازه ای به همراه ندارد . جمهوری اسلامی باید در عمل گامی بردارد . آمریکایی ها وغربی ها حتّی حاضر نیستند به کارگزاران جمهوری اسلامی بگویند درمقابل عملکرد مثبت آنها درارتباط با تحریم ها چه خواهند کرد . حق هم دارند چون جمهوری اسلامی دقیقاً نمی گوید چه خواهد کرد . کی اجازة بازرسی از تأسیسات اتمی نظامی خودراصادر می کند ، حد این بازرسی تا کجا خواهد بود ؟ تکلیف پرو تکل الحاقی چه می شود ؟ حتّی در ارتباط با خط قرمز های رژیم یک اظهار نظر قطعی وروشن وجودندارد . روحانی ابراز خوشحالی کرده است که : دیپلماسی موفق او درهمین زمان کوتاه باعث جلوگیری از تشدید تحریم ها شده است . اینگونه نیست ، درعمل نمی تواند باشد . این خود فریبی است ، عوام فریبی است ، خوش بینی ابلهانه ای است . هنوز گزینه ها روی میز است ، پارلمان آمریکا منتظر است تا تکلیف این خوش بینی ، این سراب مذاکرات مثبت روشن شود ، تا آن وقت دور تازه ای از تحریم ها تصویب واعمال شود . جمهوری اسلامی بلا تکلیف است . این مذاکرات تا اینجا به هیچ جایی نرسیده و معلوم نیست به جایی هم برسد .
Thursday, October 24, 2013
نوشیدن آبرومندانة جام زهر
این روزها مقامات جمهوری اسلامی همة امکانات خود را صرف این می کنند تا آبرو مندانه جام زهر را بنوشند. یکی از شیوه های آبرومندانة قبول شکست کردن ، محرمانه نگه داشتن جزئیات پیشنهادات تازه ای است که اینان به 1+5 داده اند. یکی از نشانه های این کوشش آن است که جزو شروط این مذاکره، محرمانه باقی ماندن مفاد مسائل اساسی است که در این مذاکرات مطرح شده است. اما پرسش اساسی اینجاست،آیا می شود برای همیشه مفاد سر فصل های این مذاکرات را از چشم وگوش مردم ایران پنهان نگاه داشت؟ این پنهان کاری برای چه؟ چرا رژیم جمهوری اسلامی راست و پوست کنده نمی گوید به غربی ها چه پیشنهادی داده است که تا اینجا به گفتة پاره ای از منابع غربی لبخند رضایت بر لبان طرف مذاکره کننده نشانده است .مطمئناً کار بدین منوال آغاز شده است که محمد جواد ظریف و دار و دستة مذاکره کننده به خانم کارین اشتون و هیئت مذاکره کنندة دشمن گفته اند ما اصرار داریم که پیشنهادات ما در این مقطع رسانه ای و علنی نشود.البته برای غربی ها اهمیتی ندارد که جزئیات پیشنهادات جمهوری اسلامی فاش شود. چون غربی ها واقع بینانه ، می دانند در دنیای امروز نمی شود مذاکراتی تا این حد با اهمیت را از دسترس خبرنگاران و گزارشگران رسانه های غرب پنهان نگاه داشت . اما گفته اند اگر این مشکل شما را حل می کند ما داوطلب افشای جزئیات پیشنهادات شما نیستیم . این همه نگرانی جمهوری اسلامی برای چیست ؟ جمهوری اسلامی چرا می خواهد جزئیات پیشنهاداتش محرمانه باقی بماند ؟ آمریکا که میداند ، خانم اشتون که میداند، فرانسه و آلمان و روسیه هم میدانند، نا محرم کیست ؟ واضح است نا محرم ملت ایران است . از میان این نا محرمان نامحرم تر باورمندان این نظام هستند. سر فصل دعوای رفسنجانی و دار و دستة رقیب مسئلة باز نوشتن یادداشت های رفسنجانی در مورد تمایل امام راحل در حذف شعار مرگ بر آمریکا در مراسم دولتی است . در حقیقت گروهی به سرکردگی رفسنجانی می خواهند بگویند اگر امام راحل هم بود دستور می داد شعار مرگ بر آمریکا حذف شود وجمهوری اسلامی تمکین کند و خواستار مراودات عادی با غرب وانگلیس وشیطان بزرگ شود . اما آیا این حرف به گوش طرفداران واقعی جمهوری اسلامی خواهد رفت ؟ آیا بسیجیان دست از کنجکاوی بر خواهند داشت ؟ آیا قبول شکست جمهوری اسلامی مورد تأیید باورمندان نظام قرار میگیرد ؟ مردم عادی ایران خواستار سرکشیدن جام زهر از طرف جمهوری اسلامی هستند . ملت ایران در یافته است نوشیدن این جام زهرفقط و فقط یک شکست اعتباری برای جمهوری اسلامی نیست ، سر کشیدن این جام تبعات زیادی دارد ، سر کشیدن این جام قبول این واقعیت است که تقاضاهای غرب از جمهوری اسلامی تنها منحصر به کوتاه آمدن از جاه طلبی های اتمی نیست . یک تقاضا ، تقاضای دیگری را در پی خواهد داشت و یک تمکین ، تمکین دیگری . این مسئله بارها به وسیلة سرکردگان نظام منجمله خود خامنه ای یاد آوری شده است ، به طور قطع ویقین همة ایرانی ها از دهان خامنه ای شنیده اند که « غربی ها به آشتی و مصالحه تنها در زمینة کوشش های اتمی ما بسنده نخواهند کرد آنها تقاضا های دیگری دارند » صد البته ما فراموش نمی کنیم و می دانیم که غربی ها برای ما دایه های دلسوزی نیستند ، تقاضاهای آنان منجمله رعایت حقوق بشر، به خاطر حفظ مصالح ملت ما نیست . برای غربی ها مهم نیست که در ایران روزانه چند نفر اعدام می شوند . رژیم ایران چه تعداد زندانی سیاسی دارد جامعة ایران از چه ناهنجاری هایی رنج می برد . برای غربی ها مهم نیست چه کسی رأی می دهد ، چه کسی انتخاب می شود ، برای غربی ها مهم نیست که انتخابات درست ویا غلط انجام می شود . درنهایت مصالح ملی ما کمترین جایی نزد غربی ها ندارد برای اینکه به دفعات در گذشته ها ، درگذشته های دورتر ، درهمین چند دهة گذشته ما دیده ایم غربی ها چگونه وقتی مصالحشان ایجاب کرده است چشم برروی فجایع ایران بسته اند ، چشم برروی جنایت های آشکار حکومت بسته اند . اما چرادامنة توقعات آنها به جاهای باریکتری می کشد ؟ چرا مسئلة حقوق بشر وانتخابات آزاد وآزادی زندانیان سیاسی ، به دنبال هرگونه سازشی در مسئلة اتمی به میان خواهد آمد ؟ به این دلیل است که امروز اینها از شروط اساسی مناسبات بین المللی قرار گرفته است . غربی ها ناگزیر هستند که در این زمینه ها مداخله کنند و جمهوری اسلامی ناگزیر خواهد شد که این قواعد را ببیند و از در اطاعت و سازش در آید و همین جاست که فرصت گسترده تر شدن فعالیت های مبارزین و مخالفین حکومت جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور بیشتر فراهم می شود .شخصیت های موثر حکومت جمهوری اسلامی نه اینکه در ذات و نهادشان باوری به عمل کردن اصول اصلاح طلبی داشته باشند ، نا گزیر میشوند که این مسائل را در نظر بگیرند .جمهوری اسلامی مایل به برگزاری انتخابات آزاد نیست ، جمهوری اسلامی در تضاد با آزادی مطبوعات است . در جمهوری مذهبی حزب معنا ندارد ، انتخابات معنا ندارد ، آزادی در عرصة هنر معنا ندارد ، آزادی زندانیان سیاسی جایی ندارد . آن کس که در زندان جمهوری اسلامی است می توانست همان روز اول اعدام شود ، اگر اعدام نشده به خاطر این بوده که حتی در آن زمان دست و بال رژیم بسته بوده است . و اگر امروز آزاد می شود با اکراه آزاد شده است .آزاد می شود تا سر و صدا ها بخوابد . اگر اجازة نشر چند نشریه داده می شود ، اگر روزنامه نگارانی به سر کار بر می گردند ،اگر فعالیت وبلاگ نویسی راحت تر میشود ، اگر از فضای سانسور کاسته میشود و اگر از فیس بوک رفع فیلتر و سانسور میشود مسلماً اینها با میل و رغبت انجام نمی شود ، دست اندرکاران با باور واعتقاد تن به این تغییرات نمی دهند . اینها در یافته اند که با وضعیت کنونی در خطرند و برای رفع خطر از خودشان انعطاف نشان می دهند و قرار است انعطاف بیشتری نشان دهند اما باید دانست این مسئله ای است که خود دست اندرکاران نظام پیش از این در باره آن هشدار داده بودند و گفته بودند اگر یک گام در جهت هر گونه اصلاحی بر داریم گام های بعدی اجتناب نا پذیر می شود .گفته اند اگر جمهوری اسلامی با غربی ها سازش کند و این نقطه نظرها را رعایت کند دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود .و این حرف درستی است .چرا هاشمی رفسنجانی این روزها یکه تاز عرصة سیاسی حکومت اسلامی شده است ؟ چرا هر روز عکس هاشمی رفسنجانی در سایت های خبری فارسی زبان بین المللی منتشر میشود و از او نقل قول میشود ؟ ساده لوحانه است اگر فکر کنیم کوشش های هاشمی رفسنجانی با موافقت خامنه ای و با رضایت او همراه است . یقیناً خامنه ای دل خونینی از هاشمی رفسنجانی دارد ، صدای فریاد اعتراض خامنه ای را نه از دهان خود او ، بلکه از زبان یارانش جنتی و احمد خاتمی باید شنید . چرا هاشمی رفسنجانی این چنین آشکار صدا و تصویر جمهوری اسلامی را قوطی سانسور می خواند ؟ چرا هاشمی رفسنجانی هر روز در زمینة رفع محدودیت ها سخن می گوید ؟ چون خامنه ای نمیتواند جلوی دهان او را بگیرد . هاشمی رفسنجانی ، هاشمی رفسنجانی است ،کوچکترین تغییری در ذات و شخصیت و باورهای او حاصل نشده است . اما هاشمی رفسنجانی دو ریالی اش زودتر از رهبر افتاده است و در یافته است که باید زبان و گفتار دیگری به کار گرفت ، باید حرف مردم را زد چون کار به آنجایی کشیده است که اگر خودشان نگویند مردم بار دیگر خواهند گفت ، با فریاد خواهند گفت ، با خشم خواهند گفت ، با انقلاب دیگری خواهند گفت و هاشمی رفسنجانی بر این باور است که پادزهر این میل مفرط مردم ایران به دگرگونی اوضاع ، همصدا شدن با آنهاست ، انتقاد از خود است ، پذیرفتن عیب و ایراد های خود است . اما این همصدایی با مردم نقطه پایانی ندارد ، این همصدایی با مردم در عمل ، جمهوری اسلامی را دچار تغییرات بنیادین خواهد کرد . مردم ایران به ویژه ظرف چهار ، پنج سال گذشته با صبر و متانت منتظر همین تحولات بودند ، منتظر فرا رسیدن همین شرایط بودند . تحولات و شرایطی که هر روز جمهوری اسلامی را به مرگ ومردم را به آزادی نزدیکتر میکند
جمهوري اسلامي درلبه پرتگاه
ظاهرًا به نظر می رسد که سرانجام چرخ حوادث کاملاً درجهت خلاف منافع جمهوری اسلامی به حرکت درآمده است . این دگرگونی اوضاع ، لرزه براندام کاخ نشینان تهران انداخته ، مسائل ومشکلات بسیار پیچیدۀ اقتصادی وسیاسی شکست حکومت را بیش از پیش نمایان کرده است وآنچه سرانجام موجب سرنگونی این نظام خواهد شد آمیخته شدن مسائل سیاسی واقتصادی همراه با تغییر اوضاع وسخت ترشدن شرایط بین المللی برای این حکومت خواهد بود . سوای فشارهای ملموس اقتصادی ورسوایی های سیاسی داخلی نظام ، شکست هاودرگیریهای زیان بار درمنطقه ، سرانجام به یکی از مخاطرات جدی دربرابر رژیم علم شده است . یکی ازفتوحات تخیّلی ویاآنچه حضرات پیروزی اسلام می خواندند اوضاع واحوال ، وشرایط بحرانی منطقه بود ، تعبیر آنهااز این رویدادها گسترش اسلام سیاسی ومتأثّر شدن آن ازانقلاب شوم اسلامی درایران بود ودرواقع هراتفاقی که روی می دادآن را به حساب خودشان می گذاشتند . اما امروز که چرخ حوادث درمصر ، ترکیه وتونس ودیگرکشور های منطقه درست صدوهشتاددرجه درجهت مخالف به حرکت درآمده است ، یاوه گویان رژیم گیج وسرگردان شده اند سوء استفاده سیاسی از تعصّب مذهبی که دردوران اشغال عراق به اوج خودرسیده بود امروز درسراسر خاورمیانه به ویژه درخود عراق کارایی خودراازدست داده است . دولت شیعۀ عراق به دلیل افتضاحاتش وارتباط نزدیکش باجمهوری اسلامی بامسائل ومشکلات روزافزون روبروست . تعداد بمب گذاریها وخرابیهای ناشی ازآن کم کم درمقیاس ایام جنگ صورت می گیرد . دولت مالکی درعراق هرروز بیشتر موجب تنّفرمردم می شود وبامسائل جدیدی دست وپنجه نرم می کند این حکومت ناتوان هنوز نه توانسته امنیّت رابه بغداد وبصره وشهرهای عمدۀ عراق باز گرداندونه درتأمین ابتدایی ترین حوائج زندگی مردم یعنی آب وبرق ، پس از آنهمه درآمدنفتی ، کوچکترین توفیقی بدست نیاورده . فساد وچپاول درآمد نفت کاررابه جایی رسانده است که زندگی روزانۀ مردم باگسترش فقروناامنی هرروز مشکل تر می شود . بیشتر مردم عراق مسائل کشور خودرا متأثّر از دخالت های جمهوری اسلامی ودولت دست نشاندۀ منتصب به اومی دانند . احتمال سقوط دولت مالکی وجنگ داخلی درعراق هرروزبه واقعیّت نزدیکتر می شود درآن سوی عراق دخالت جمهوری اسلامی درسوریه کاررا بجایی رسانده است که ناظران وسیاستمداران درمنطقه وجهان ، سوریه راکشوری اشغالی به دست جمهوری اسلامی قلمداد می کنند . دهها میلیارددلار ازسرمایۀ ملت ایران برای حفظ نظام منفور بشّاراسد مصرف شده است . عوامل حزب الّله وفرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علناً درجنگ داخلی سوریه صاحب عزا شده اند . این دخالت آشکاروتشدید کشت وکشتاردرآن کشورموجب شده است که مردم سنّی مذهب منطقه ، جمهوری اسلامی را به عنوان آتش افروز این جنگ بشناسند واز آن روباید درانتظار واکنش شدید میلیونها نفرازمردم عرب سنّی مذهب علیه جمهوری اسلامی وهمچنین ملت ایران باشیم . آنها یی که درفکرآینده ایران وایرانی هستند نگران عواقب این سوء سیاست های ابلهانه اند ورنج می برند .هیچ نوع عقل ومنطق ودوراندیشی دراین پشتیبانی جنون آمیز ازیک حکومت منفور دریک کشورخارجی مشاهده نمی شود عواقب درازمدت این سیاست خانمانسوز دیر یازود دامن گیرملت ایران خواهد شد . کمی دورتر بازهم درمنطقه توافق دولت اسرائیل وحکومت فلسطین برای تجدید مذاکرات باوساطت آمریکا شکست دیگری برای جمهوری اسلامی است که باایجاد دهها دسیسه وتوطئه وبه راه اندازی سازمان های ساختگی طیّ سه دهۀ گذشته علیه هرنوع پیشرفت درمذاکرات پیرامون این مسئلۀ مهم منطقه ای کوشا بوده است . حماس دست پرورده وعامل نظام جمهوری اسلامی است و حزب الّله وجهاد اسلامی وتعداد زیادی از این نوع سازمانهای تروریستی دیگر نیز همه توسّط جمهوری اسلامی تعلیم یافته وپشتیبانی وتأمین مالی می شوند . با اینهمه این بار جمهوری اسلامی نتوانست با فشار برفلسطینی هاازآغاز مذاکرات پیش گیری کند وهرنوع پیشرفت دراین مذاکرات نیزضربۀ مهلکی خواهد بود برپیکر جمهوری اسلامی که بدون هیچ دلیل ومنطقی بابرقراری صلح وآرامش بین اعراب واسرائیل مخالفت می ورزد افزون برهمۀ مسائلی که جمهوری اسلامی با آن روبرواست ومانند حلقۀ طنابی بر گردن نظام سنگینی می کند کاسۀ صبر مردم است که لبریز شده است وبا افزایش روزافزون فشارها از هر سو بعید به نظر می رسد که این بار نیزجمهوری اسلامی بتواندجان سالم به در برد وآنچه امروز درمنطقه به ویژه در مصر وترکیه درحال شکل گرفتن است آیندۀ اجتناب ناپذیری را برای جمهوری اسلامی رقم خواهدزد . تقارن وارتباط حوادث سیاسی بین ایران واین دوکشور شگفت انگیز است . نتیجۀ کلام اینکه درمیان این همه مسائل پیچیده و بغرنج بین المللی ومنطقه ای ومشکلات روز افزون داخلی ، نه روحانی ، نه خامنه ای ونه هیچ عنصر دیگری درجمهوری اسلامی نخواهد توانست کوچکترین قدمی درجهت بهبود زندگانی مردم بردارد ، علّت آنهم واضح است ، دلیل وجودی این نظام درجهت بهبود زندگانی مردم نیست آنچه از نخستین روز برای سران اسلامی مطرح بوده است وآنچه معمولاً مردم ازحکومتهای خود انتظار دارند بسیار متفاوت است . درشرایط عادی حکومتها سعی می کنند باتأمین وگسترش رفاه عمومی شرایطی به وجود آورند که رضایت مردم جلب شود واین امر موجب پیروزی آنها درانتخابات گردد امّا ازآنجاکه نظام جمهوری اسلامی در ایران نه نیازی به مردم ونه به انتخابات دارد وهدف آن هرگزرفاه وبهبود شرایط زندگی مردم ایران نبوده است آنها تنها به یک منظوروانجام یک هدف شبانه روز تلاش می کنند وآنهم استمرار سلطۀ خود همانند یک دولت اشغالگر درایران است . رضایت مردم ، بهبود اوضاع وتأمین رفاه اجتماعی تنها برای آن حکومت هایی مطرح است که نیازمند پشتیبانی مردم خود باشند ، جمهوری اسلامی دررابطه با مردم ایران بیشتر به رابطۀ یک قدرت خارجی اشغالگر ویک ملّت تحت سلطه شباهت دارد بزرگترین هزینه ودردسر این نظام ، ایجاد اطمینان خاطر باگسترش وسائل سرکوب وکنترل مردم است . سرکوب واختناق از لوازم اساسی حکومتهایی هستند که برای چپاول وغارت یک ملت به آرامش ظاهری وعدم مقاومت نیازمندند . نبود وجود مطبوعات آزاد ، احزاب سیاسی وقلع وقمع جامعۀ مدنی برای نظامی که نمی خواهد پاسخ گوی مردم باشد از ضروریّات است آنها که دل خوش کرده اند شاید نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر باشد ، کسانی هستند که یا درمناسبات قدرت سهمی دارند ویا امیدوارند که خود روزی به صف حاکمان بپیوندند . طی چند ماه آینده نظام جمهوری اسلامی یک بار دیگر ناچار خواهد شد تادربرابر واقعیّات سر تسلیم فرود آورد . درمورد مسائل هسته ای درمذاکرات پیش رو انتخاب یکی از دومسیر اجتناب ناپذیر است . اگر رژیم درمقابل تقاضا های آژانس ( 1+5 ) تسلیم شود ودرزیر فشارهای روزافزون تحریم ازمواضع خویش عقب نشینی کند ، این بار نوشیدن جام زهر عواقب بسیار شدید سیاسی را موجب خواهد شد واگر کماکان شیوه های قبلی در مذاکره یعنی وقت کشی راپیش گیرد باافزایش روز افزون تحریم های بین المللی ، باانفجار سیاسی واجتماعی روبرو خواهد شد . اکنون برای اوّلین بار شرایط داخلی ، مشکلات رژیم درمنطقه وانتخاب اجتناب ناپذیر درمورد مسئلۀ هسته ای رژیم را به لبۀ پرتگاهی کشانده است که احتمال جان سالم بدر بردنش چندان نیست
Monday, October 21, 2013
khayam
ما لعبتكانيم وفلك لعبة باز
ازروي حقيقتي نه ازروي مجاز
بازيچه همي كنيم برنطع وجود
رفتيم به صندوق عدم يك يك باز
(خيام)
ازروي حقيقتي نه ازروي مجاز
بازيچه همي كنيم برنطع وجود
رفتيم به صندوق عدم يك يك باز
(خيام)
Subscribe to:
Posts (Atom)