Thursday, November 28, 2013

درتوافق هسته ای خامنه ای جام زهر را سر کشید

درتوافق هسته ای خامنه ای جام زهر را سر کشید       


            خامنه ای جام زهر رانوشید . با همة سروصداهایی که حکومت جمهوری اسلامی راه انداخت تا از یک شکست بزرگ یک پیروزی به تصویر بکشد ، بامشاهدة اظهار نظر هایی که رفته رفته سرو کلة آن ها در رسانه ها ، درمصاحبه ها ، در رادیوی حکومتی ، درتلویزیون حکومتی پیدا می شود در می یابیم که جمهوری اسلامی حقیقتاً و واقعاً بازندة این مذاکرات بوده ومسئله به هیچ وجه مسئلة تمام شده نیست . شاید بهترین اظهار نظرمربوط به احمد بخشایش نمایندة اردستان با خبر گزاری فارس است ، که درقسمتی از مصاحبه اش گفته است ، غنی سازی 20درصدی که برگ برندة ما در مذاکرات بود ، نقداً در اختیار طرف مقابل قرار گرفت ودر برابر امتیازاتی به صورت نسیه در اختیار ما قرار داده شد . بدین معنی که در این توافق نامه به منظور جلب اعتماد طرف مقابل ، ایران غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را در سایت های فور دو و نطنز متوقف می کند و روند غنی سازی اورانیوم ، ازطریق آب سنگین ونیز کار سایت های هسته ای را برای تأمین خواسته های طرف مقابل کند می نماید . نکتة مهمی که این نماینده مجلس عنوان کرد ، حق غنی سازی ایران در این توافق نامه بطور عام مشروع دانسته نشده وبه  رسمیت شناخته نمی شود درحالیکه رئیس جمهور اظهار داشت  : هرکسی هر تفسیری می خواهد بکند در متن این توافق به صراحت آمده است که ایران غنی سازی خودش را انجام خواهد داد وبه همین دلیل هم من به ملت ایران اعلام می کنم که فعالیت غنی سازی ایران به همان صورت سابق ادامه خواهد یافت درحالی که اظهار نظر طرف مقابل کاملاً خلاف این ادعاست . چقدر باید این مسئله پیچیده ومبهم باشد که دو چهرة معتبر طرفین این مذاکره ، هنوز نمی دانند که بینشان چه گذشته است وچه چیزی را امضاء کرده اند ! چه کسی اجازة چه کاری را دارد و چه کسی اجارة چه کاری راندارد . چگونه است که رئیس جمهور رژیم مذهبی باید بیاید و به مردم ایران اطمینان بدهد که حق غنی سازی برای نظام اسلامی محفوظ است وبیشرمانه بگوید که هیچ تغییری به وجود نیامده ، ما کماکان در زمینة غنی سازی اورانیوم آن کاری را که می  کردیم خواهیم کرد . این بی شرمانه نیست ؟ این مردک دروغگو و فریبکار می گوید من به مردم ایران اطمینان می دهم که غنی سازی اورانیوم به همان صورت سابق ادامه خواهد یافت .  صورت سابق ! ؟ غنی سازی اورانیوم ! ؟ حد اقل تا 20 درصد بود که با صراحت در این حد ، برای جمهوری اسلامی ممنوع شده است . حالا کاری به 5درصد و ادامة غنی سازی نداشته باشیم . این حکومت دروغ می گوید . این ها شکست خورده اند . البته غربی ها هم به پیروزی دلخواه خود نرسیده اند که اگر رسیده بودند ، صدای اعتراض اسرائیلی ها بلند نمی شد ، نمی گفتند که این یک اشتباه بزرگ ، یک فاجعة تاریخی است ، نه ! غربی ها هم به پیروزی نرسیده اند . اما جمهوری اسلامی شکست خورده است وغربی ها ظاهراً وقت خریده اند .  ساعاتی پس از امضاء این تفاهم نامه ، به عنوان اعتراض نخست وزیر اسرائیل با رئیس جمهور آمریکا تماس گرفته وحاصل این گفتگو اعزام یک تیم از دیپلمات های اسرائیلی به واشنگتن است . مسئله ای حل نشده است . همه چیز در پردة ابهام است. اما در ایران فرمان چنین آمده است . ابراز شادی کنید واین را یک پیروزی بزرگ تلقی کنید اما  واقعیت امر این است که جمهوری اسلامی تمکین کرده است  . جمهوری اسلامی جام زهر را نوش جان کرده حتی اگر ظریف چون قهرمانی به ایران باز گشته باشد . برخلاف تیتر نشریات جمهوری اسلامی ، آن چیزی که در لابلای خطوط نشریات معتبر جهانی نوشته شده است حاکی از شکست رژیم است . درداخل خبر هادروغین است ، در حقیقت حرفها جز ادعاهای بی پایه واساس نیست  . جمهوری اسلامی حالا باید به مردم توضیح بدهد ، آیا قبول این شکست در دوسال پیش ، چهار سال پیش  ، یک سال پیش امکان پذیر نبود ؟ امّا پرسش اساسی این است ، این ثروتیکه به باد رفت ، این بودجه های میلیارد دلاری که صرف دستیابی ، به همین اندازه امکانات وفناوری هسته ای شد را چه کسی پاسخگو است ؟ چه کسی به مردم ایران توضیح می دهد که اگر قرار بود به چنین شکست خفت باری تن بدهید چرا علی الاصول دست به چنین اقدامی زدید وسالها پنهان کاری کردید و برج باروی اتمی ساختید و پایگاه ها ایجاد کردید ، هزاران سانتری فیوژ خریدید وساختید ؟ امّا یک احتمال دیگر نیز متصّور است  جمهوری اسلامی مثل همیشه تقّیه کرده باشد یعنی تن به این خفّت وخواری داده باشد اما در پنهان آن کار دیگربکند ، آیا شدنی است ؟ آیا غربی ها از نیّت این اوباش سرکردة نظام ، از نیّت پنهان واساسی آنان دردستیابی به بمب اتم غافل خواهند ماند ؟ شش ماه فرصت ، شش ماه آزمون جمهوری اسلامی ، شش ماه نظارت دقیق تر بر اعمال ورفتار جمهوری اسلامی ، آیا در پایان این شش ماه غرب در می یابد که جمهوری اسلامی یکسره تسلیم شده است ؟ دشوار به نظر می رسد . هنوز چندروزی از امضاء این قرارداد نگذشته ، زمزمة مخالفین این تفاهم وقرار داد اینجا وآنجا به گوش می رسد . فراموش نکنیم آنقدرکه جمهوری اسلامی بیشرمانه ووقیحانه دروغ می گوید ، دیگر برای ما امری عادی شده است . این شادی ها حقیقتی پشت سرش نیست ، دلیلی برای شادی وجود ندارد . برای آمریکا وفرانسه واسرائیل مثل روز روشن است که جمهوری اسلامی از نیّت خود دست بردار نیست ، برای آمریکا ومتحّدینش روشن است که جمهوری اسلامی مدام درحال سبک سنگین کردن اوضاع است تااز فرصت ها بهره بگیرد وگامهای دیگری به سوی دستیابی به اهداف اساسی خود بردارد . امّا باید چنین فرصتی را به جمهوری اسلامی میدادند ، کنگرة آمریکا در تصمیم خود راسخ است ، کنگرة آمریکا منتظر است تا در اولین فرصت دوباره مسئله تشدید تحریمها را پی گیری کند .  اوباما  همه نیروی خود را به کار گرفت تا جلوی تحریمهای تازه را بگیرد او شش ماه وقت خریده است ، آقای اوباما امیدوار است در این شش ماه آینده بتواند امتیازاتی به دست آورد  تاجلوی کنگرة آمریکا را باردیگرسد کند . اما واقعیت امر این است که در ایران اسلام زده هیچ قراردادی نمی تواند معنا ومفهومی داشته باشد ، هیچ تضمینی برای هیچ تعهد وپیمانی وجودندارد  . ایران اسلامی یک تشکیلات و یک سازمان یک پارچه نیست . حتّی بسیجی دهان گشاد هم قادر است معادله ها را بهم بزند  . دقت کرده اید سپاه پاسداران سکوت کرده است  در تمام این اظهار شادمانی کردن ها واظهار موفقیت کردن ها واظهار حمایت کردن ازطرف  دارو دستة مذاکره کننده هیچ ابراز نظر عمده ای از طرف سپاه وسپاهیان به چشم نمی خورد . آیا آنها منتظرند آبها از آسیاب بیفتد ؟ سرو صداها خاموش شود تا فرصت ابراز نظر پیدا کنند ؟ آیا طرفین این تفاهم وتوافق درکمین نشسته اند که ببینند درعمل حکومت جمهوری اسلامی به رسوایی وذلت بیشتر تن درمی دهد ؟ میلیاردها تومانی که صرف تولید همین مقدار اورانیوم غنی شدة 20 درصد گردیده ، یک روزه به دنبال یک توافق همه بر باد رفت ، آیا ذلت بیشتری در راه است ؟ این بازرسی های بیشتر چه معنایی دارد ؟ آیا مسئله بازرسی از سایت پارچین منتفی شد ؟ آیا در این شش ماه صحبت پارچین به میان نخواهد آمد ؟ در ارتباط با سایت اراک ، راکتور آب سنگین اراک ، تکمیل این پروژه متوقف شد ؟  آیا این پروژه می ماند ؟  جمع می شود ؟ آیا مشخصاً در مورد این پروژه تصمیم گرفته شد ؟ آیا مصاحبه با دانشمندان اتمی که یکی از درخواست های غربی ها بود فراموش شد ؟ ازخودمان بپرسیم این سمبة پرزور  فرانسه ، رئیس جمهور فرانسه ، وزیرامور خارجة فرانسه در مورددرخواست هایشان از جمهوری اسلامی تغییر کرد ؟ آیا نقطه نظر های فرانسه در این تفاهم نامه کاملاً رعایت شد ؟  لوران فابیوس هم ابراز خرسندی کرده است وحتی گفته است  وزرای امور خارجة  اروپا بزودی گرد همایی خواهند داشت تا درمورد رفع بخشی از تحریم ها اقدام کنند . آیا این بدان معنی است که وزرای خارجه کشور های اروپایی مسئله را تمام شده می دانند وحالا نوبت به آن هارسیده است تا رفع تحریم ها بکنند ؟  صد ها اما واگر دیگر وجود دارد  که هر کدامشان می تواند مسئله ساز باشد ، هرکدامشان می تواند موجب شود که تمام رشته ها پنبه شود . نباید این شادمانی های بدون پایه واساس را جدی گرفت . هر دوطرف می دانند تازه دشواری ها آغاز شده است واینک این ملت ایران است که با هشیاری تمام لابلای خطوط را بخواند و در دام تبلیغات نظام نیفتد لبخند های دروغین دیپلمات های غربی را باور نکند  . هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است . جمهوری اسلامی تحقیر شد ، جمهوری اسلامی تضعیف شد ، یعنی تکیه گاه داخلی اش ترک های بیشتری برداشت . باور مندانش دچار تردید شده اند اختلاف نظر روز بروز بالاتر می گیرد .هموطنان بحران در پیش است  . پرونده جمهوری اسلامی هنوز بسته نشده است .                                 

Sunday, November 17, 2013

سازش جمهوری اسلامی بدون دستاوردی برای مردم

سازش جمهوری اسلامی بدون دستاوردی برای مردم  خواست جمهوری اسلامی تسلیم است ، اما مشکلی بزرگ سرراهش قرار دارد ، باورمندانش ، طرفدارانش ، بسیجیان ، چگونه به آنان توضیح دهد ومتقاعدشان کند که می خواهد با کفر جهانی آشتی کند ؟ چه توضیحی برای ملت ایران دارد ، صرف میلیارد ها دلار هزینة مسائل اتمی برای چه ؟ باورمندان به مکتب حسین بن علی که خواری وذلت را برابردشمن بر نمی تابند چگونه است امروز به این حد از خواری وذلت تن داده اند وآمادة سازش و توافق شده اند . جمهوری اسلامی اگر توان وابزار آن راداشت که به مقصد خود برسد ، مطمئناً به این مصالحه وتوافق نیازی نداشت وکار خود را پیش می برد بدون آنکه عقب نشینی کند ، چون عقب نشینی درموضع ضعف است که به مصالحه وتوافق می انجامد  . آن موضعی که امروز جمهوری اسلامی در پیش گرفته  ، همان موضع خمینی است که با سرکشیدن جام زهر به توافق رسید وعقب نشینی کرد ، چون گزارش هایی که از جبهه های جنگ می رسید ، نشان می داد که جمهوری اسلامی ، در موقعیّتی نیست که بتواند ، به شعارهای جنگ جنگ تا پیروزی وراه قدس از کربلا می گذرد جامة عمل بپوشاند واسراییل را نابود کند ، واز طرفی ادامة جنگ به ضررجمهوری اسلامی بود . واکنون نیز سازش وتوافق وعقب نشینی در مسئلة اتمی به سود رژیم اسلامی و مردم است . چون بحران اتمی تا کنون جز زیان های عظیم سیاسی واقتصادی چیزی برای مردم در بر نداشته است . اگر چه زمامداران رژیم همواره ادعا می کنند که این برنامه صرفاً برای مصارف صلح آمیز است ، حال آنکه مردمی که ظاهراً در صلح و آرامش به سر می برند ، هنوز چیزی از مواهب ادعّایی آن به جز تحریم اقتصادی وانزوای سیاسی دریافت نکرده اند . به یک نکته نیز باید توجه داشت جمهوری اسلامی ظاهراً از آنچه دارد وبه آنچه رسیده است ، برای نمونه ، غنی سازی بیست در صدی ، عقب نشینی می کند . امّا طرف مقابل فقط تا اندازه ای ازمطالبات خود دربرابرجمهوری اسلامی کوتاه می آید . یعنی مقداری که مطمئن شود میتواند برنامة اتمی جمهوری اسلامی را مهار کند . اگررژیم ایران درهمان مذاکرات اروپا ، با فرانسه وآلمان وانگلیس به توافق پیروزمندانه می رسید امروز مجبور نبود سیلی نقد ( جام زهر اتمی )  را به حلوای نسیه ( بمب اتمی )  ترجیح دهد . درنوشیدن جام زهر دوم نیز ایران  به دلیل بی عقلی وبلند پروازی همان راهی را می رود که خمینی با ازدست دادن فرصتی که بعد از باز پس گرفتن خرمشهر به دست آورده بود ، طی کرد یعنی سازش با زیان بیشتر و دستاوردی کمتر . امّا اینکه سازش اخیر به سود رژیم خواهد بود یا نه  ، باید منتظر ماند ودید . باید زمان بگذرد چون ایران درشرایط سال 67 وپایان جنگ ایران وعراق نیست . جمهوری اسلامی است که باید نشان دهد چه سیاستی برای حل مسائل داخلی وخارجی درچنته دارد تا بتواند این سازش را به سود خود سازد . آیا همگام شدن با غرب و آمریکا کافی است ؟ ویا با مردم ومطالباتشان همگام خواهد شد ؟ امری که به شدت بعید به نظر می رسد ، مگر آنکه این سازش زمینة فروپاشی رژیم رااز درون فراهم آورد . افزایش اعدام ها دراستان های مرزی ، دست پاچگی دولت ، مخالفت های خودی های رژیم باسازش اتمی وبالاخره بیماری ومرگ خامنه ای همگی عواملی هستند که بر روند رویداد ها اثر گذارند . به ویژه که گروه هایی مسلّح وافراطی که آنها نیز با ادعای اسلام خواهی شکل گرفته اند  وهمواره دنباله روی تبلیغات وترفند های رژیم هستند وبه جای روشنگری دربارة ابعاد برنامة هسته ای ونقاط قوت وضعف آن برای کشور ومخالفت قاطعانه با هر گونه سرکوب مخالفان ومنتقدان ، چماق به دست کمین کرده اند تا آن را بر سر کسانی بکوبند که حاضر نیستند با بوقهای تبلیغاتی رژیم همراهی کنند ، درست مثل خود خامنه ای رهبر بدون اصالت رژیم که هوادارانش را از سازش کار خواندن دولت حسن روحانی بر حذر کرده است . سیاست بدون سازش نه معنایی دارد ونه عملاً وجود دارد . سازش و توافق یکی از ارکان دمو کراسی نیز هست . اما تفاوتش با ساختارهای جمهوری اسلامی در این است که در پشت درهای بسته صورت نمی گیرد و برسر منافع مردم ، به سود رژیم های سرکوب گر معامله نمی شود و به خاطر خوردن جام زهر قطعنامه وجام زهر اتمی خونریزی نمی کند . ازکسانی که سالها ، کیسة ملت را به طور میلیاردی خرج قاچاق اتمی کرده اند ، آب و هوا وخاک ایران را در معرض  تشعشعات اتمی قرار داده اند  ، کشور را با تحریم های اقتصادی وانزوای سیاسی به خاک سیاه نشانده اند ، بدون آنکه بتوانند حتّی یک کیلوات برق از این انرژی هسته ای صلح آمیز تولید کرده باشند و تازه با سرکوب و اعدام از مردم زهر چشم می گیرند تا بتوانند از اعتراضات ورویداد های احتمالی جلو گیری کنند ، پاسخ می خواهند وبه مردم توضیح می دهند  . اما این سازش برای ملت نیست بلکه برای رژیم است واز همین رو است که حکومت درنماز جمعة 17 آبان از همه خواست تا از آن پشتیبانی کنند . امّا این سازش می تواند همزمان ویا پیش از آنکه فرصتی در اختیار رژیم  بگذارد ، جامعه را نیز به فرصت های جدید مجّهز کند زیرا با جّو سازی سیاسی در خبر رسانی و یا تحلیل های تبلیغاتی  نمی توان عقل همه راربود  . این سیاست نیست که باید بر عقل حکومت کند بلکه عقل است که باید سیاست را هدایت کند . عقلی که اگر به درستی در تاریخ معاصر ایران به کار گرفته می شد جمهوری دین و خرا فات ، دست غارت وچپاول به این سر زمین نمی انداخت  ، عقلی که هنوز در صحنة سیاسی ایران حضور قاطع ندارد واز همین رواست ، که بعید به نظرمی رسد سازش اتمی جمهوری اسلامی دستاوردی عقلانی در سیاست داخلی برای مردم داشته باشد .

Monday, November 11, 2013

حکومت مذهبی یعنی حکومت دیکتاتوری

حکومت مذهبی یعنی    حکومت دیکتاتوری     
خوشبختانه امروز ملت ها به این حقیقت پی برده اند که حکومت مذهبی تفاوتی بایک حکومت فاشیستی و دیکتاتوری ندارد . من مخالف حکومت مذهبی هستم واصولاچندان ارزشی برای مذهب قائل نیستم ، اما به باورهاواعتقادات مسلمانان خصوصاً هموطنان مسلمانم احترام می گذارم وبه هیچ وجه با آنان سر ستیز ندارم و بسیاری  ازنردیکانم مسلمانند وکسانی از آنان بودند که مسلمان زیستند و مسلمان مردند وهزاران هم وطن مسلمان دیگر را می بینم که خوب ، پاک وشرافتمندانه زندگی می کنند و جزکار نکو وخیر انجام نمی دهند وعلی رغم پایبندی به اسلام ومذهب انسان هایی دوست داشتنی ، باشرف وزحمتکش هستند . وقتی در درازای تاریخ  ،  زندگی نامة برجستگان مملکت را بررسی می کنیم تقریباً قریب به اتفّاق آنان مسلمان وشیعه بودند  وبسیاری از آنان سخت پایبند . میرزاقا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) ، میرزا ابوالقاسم قائم مقام  فراهانی مسلمان بودند  همچنین ستّارخان ، باقرخان ، دکتر مصدق ورضا شاه ، بنابراین مشکل من مسلمانان نیستند بلکه اسلام است . واین مسئله شخصی من با دین است  . اما هنگامی این مشکل عمومی می شود که اسلام پایش را در کفش زندگی اجتماعی وسیاسی ومذهبی من و هم میهنانم می کند و سی وپنج سال پیش ، آنچنان پایش را در این کفش کرد که از آن زمان تا کنون  بنا و باور واعتقاد میلیونها ایرانی به مذ هب اسلام ، چنان تکان هایی خورد که پس لرزه هایش هنوز تلفات می گیرد ودیوار های اعتقاد وباورمندی به مذهب ومسلمانی روز بروز ترک های بیشتری می خورد تا آنجا که هزاران هزار ایرانی دست از مذهب شسته اند  ، باور از دست داده اند ، دشمن مذهب شده اند ، مستقیم وغیر مستقیم حرف می زنند ولطیفه می سازند ، تقبیح می کنند ، سرزنش می کنند وقابل تأمل است که بگویم بسیاری از ایرانیان ، حتّی درداخل ایران تغییر مذهب داده اند  .   میلیون هاایرانی خرسند از این هستند که درجهان امروز ملتهای دیگری از خواب غفلت بیدارشده و به این حقیقت پی برده اند که حکومت مذهبی بایک حکومت دیکتاتوری وفاشیستی تمام عیار فرقی ندارد ، حکومت مذهبی دقیقاً یک حکومت دیکتا توری است با یک تفاوت  ، اگر در حکومتهای معمولی دیکتاتوری و فاشیستی ، یک انسان یاگروهی از انسانها ویا حزب ودسته ای ازمردم یک مملکت حکم می رانند ورأی مردم را نادیده می گیرند ، در یک حکومت مذهبی مذهب حکم می راند . درحکومت های دیکتاتوری چون قوانین آنان حد اقل ریشة انسانی دارد و درمواردی می شود آنها را دستکاری کرد وتغییر داد . اماحکومت مذهبی قوانینی را باخود همراه دارد که جای چند وچون باقی نمی گذارد . حکومت مذهبی ، از پیش ، ازدوردست تاریخ در میان ملت ها تکلیف بسیاری از امور حتی روابط خصوصی انسان ها با یکدیگر را هم تعیین کرده است یعنی انسان دارای هیچ گونه حقّی نیست وهمه چیز او گرفته شده است . به عنوان مثال درقران پانصد آیه درنفی مخالفین وتهدید آنان وقتل وغارت آنان آمده ودر این آیات  ، شخص فقط دارای تکلیف است و ازخود هیچ گونه اراده ای ندارد واین تغییر نا پذیر است ، اصلاح نا شدنی است . چون در آغاز درست بوده است . اگر اصول اساسی ادیان ، قابل تصحیح باشد که دیگر آن دین ، دین نیست . هرگز نمی شود دوازده امام را کم و زیاد کرد  ،  منتظر امام زمان نماند . تا ابد حقوق زنان درحکومت مذهبی همین است که هست . همین است که جمهوری اسلامی براساس آن با زنان ما رفتار می کند . حالااگر تمام رفاه دنیا را به کردستان واراک واهواز ویا به بلوچستان سرازیر کنید ، اگر ایران بالاترین درآمد سرانه را داشته باشد واگر سطح بهداشت ودرمان به بالاترین حد استاندارد های جهانی برسد ، کماکان حقوق زنان وحقوق اقلیت های قومی ومذهبی همین است که درجمهوری اسلامی شاهد آن هستیم وتاروزی که جمهوری اسلامی هست  ، بهایی ، بهایی است آزار واذیت او موجب صواب است . حتّی کشتن او مباح است . سنی وکلیمی ومسیحی نیز از این مقوله جدا نیستند . باید آن گونه لباس پوشید که در مذهب شیعه تعریف شده است ، مناسبات اقتصادی و اجتماعی باید آن طور باشد که اینک هست . لذا مردم ما بادرک این واقعیّت دریافته اند  که باید از حکومت اسلامی واسلام حکومتی فاصله بگیرند . حتّی اگر می خواهند کما کان مسلمان بمانند .              

Saturday, November 9, 2013

مشکلات پیش روی یک پناهجوومشاهدات وتجربیات شما

مشکلات پیش روی یک پناهجوومشاهدات وتجربیات شما             متاسفانه بخاطر شرایط بدی که در خیلی از کشور های جهان سوم وجود دارد ، چه ازنظر سیاسی ، چه ازنظر اقتصادی وچه ازنظر اجتماعی ، بسیاری از شهروندان این کشورها ، ناگزیر می شوند از مملکت خود مهاجرت نمایند وبه امید زندگی و آینده بهتر برای خود و فرزندانشان ، با تحمل سختیها وخطرات مرگ راهی دیار فرنگ شوند . اما غافل از اینکه زندگی در این کشور ها شرایط خاص خودش را داراست وآنگونه که فکر می کنند ، نیست وکسی برایشان  فرش قرمز پهن نکرده است . ومخصوصا با شرایطی که هم اکنون در خاورمیانه حکمفرماست ، سیل مهاجرت به سوی کشور های اروپائی فزونی گرفته واین مسئله باعث شده است که دول اروپائی هم از نظر پذیرش مهاجرین دچار مشکلات عدیده ای شوند. به همین منظور برای جلوگیری از ورود مهاجرین سختگیریهای زیادی را در حق پناه جویان اعمال می کنند ، تا جلوی این مهاجرت بی  رویه را بگیرند . چون امکانات وتسهیلاتی که در اختیار پنا هجویان می گذارند دارای محدودیت است وطبعاً نمی توانند پاسخگوی نیاز پناه جویان باشند وهمین امر باعث مشکلات موجود در کمپ های پناهندگی می شود ، مشکلاتی نظیر کمبود جا ، بهداشت ، تغذیه و پوشاک و بروز بیماری های مختلف عصبی ، روانی و افسردگی وحتی خود کشی گزارش می شود . بخصوص اینکه زندگی در این کمپ ها ممکن است سالیان درازی طول بکشد واین چیزی است که ما سالها شاهد آن بوده ایم .    

اعتماد به جمهوری اسلامی موردمناقشة بین المللی

اعتماد به جمهوری اسلامی موردمناقشة بین المللی                              سالهاست یک مسئلة اصلی بین جمهوری اسلامی و کشورهای غربی برسر فعالیت های هسته ای درجریان است که در اظهارات و بیانیه های طرفین آشکار است و آن وجود اعتماد است . کشورهای غربی وبخصوص آمریکا بارها مطرح کرده اند که رژیم ایران باید اعتماد سازی کند وتا این وضع پیش نیاید نمی توان ادعاهاوقول وقرارهای آن راپذیرفت وازعزم جمهوری اسلامی برای دست برداشتن ازتولید سلاح هسته ای اطمینان حاص
ل کرد . متقابلاً مقامات رژیم درایران نیز ازهمین برچسب استفاده میکنند وازعدم امکان اعتماد به غرب وخصوصاً آمریکایاد می کنند . برای مثال وقتی که حسن روحانی و محمدجواد ظریف ازسفرنیویورک وپس ازآن برقراری ارتباط مستقیم وگفتگو های حضوری ویاتلفنی باهمتایان آمریکایی خود به تهران بازگشتند ، علی خامنه ای که قبلاً چراغ سبز این ارتباطات رابه آنان داده بود  ، ضمن تأیید این چرخش فاحش در سیاست خارجی رژیم گفت  که ما دولت آمریکارا غیر قابل اعتماد  ،  غیرمنطقی  وعهد شکن میدانیم . بحث درمورداین که کدام یک ازدوطرف مصداق بارز این اتّهامات هستند نیست ، درعالم سیاست ازعهد شکنی ها وخلف وعده ها ونارو زدنها فراوان است  . ازدید بسیاری ، سیاست جزاین نیست . اینان معتقدند هدف وسیله را توجیه میکند وبر این باورند که سیاستمدار باید بتواند به داشتن صفات خوب تظاهر کند واگر روزی به کاربردن عکس این صفات لازم باشد به راحتی آنرا کنار می گذارند ورحم و عطوفتی از خود به خرج نمی دهند چه بسیار سیاستمدارانی که برای کسب قدرت  ، ازدادن هیچ وعدۀ عوام فریبانه ای که درجلب رأی یاحمایت مردم مفید باشد ابایی ندارند ووقتی به قدرت رسیدند از انجام این وعده ها به راحتی سرباز می زنند . پدیده ای که درجوامع غیر دموکراتیک ، استبدادی وبا فضای بستة مطبوعاتی به مراتب شدیدتر وفاحش تر به چشم می خورد . یک نمونة بسیار برجسته وتاریخی این نوع حکومت شخص خمینی بود که باوقاحت وبی شرمی تمام از همان آغاز ، باصراحت تمام دروغ گفت  ،  فریبکاری کرد ، ریا ورزید وهنگامی که در مسند قدرت جای گرفت خلف وعده های بسیار کرد . اما جامعه هرچه دموکراتیک تر ودارای فضای باز مطبوعاتی بیشتر باشد  ، درمجامع بین المللی مقبولیت بیشتری کسب می نماید . وسیاستمدارانی که به دروغ وتقلب وریا دست می زنند بیشتر رسوای خاّص وعام میشوند وعمر سیاسی درازی بدست نمی آورند ، علاوه براین ، درصحنة بین المللی ، اعتماد متقابل کشورها به یکدیگر پایه واساس مناسبات حسنه بین کشورها را تشکیل می دهد وبدون آن کمتر کشوری می تواند درجهان امروز مورد قبول واقع شود وروابط خارجی خودراتوسعه دهد .درجة اعتماد کشورها به یکدیگر نیزاز دامنة روابط حسنه هرکشوری با کشورهای دیگرقابل اندازه گیری است . یکی از مظاهر این روابط ارزشی است که کشورها برای گذرنامة کشور دیگر قائل می شوند وبه شهروندان آن کشور اجازة ورود وخروج بدون ویزا به کشورخود رامی دهند . جمهوری اسلامی در یکی از پایین ترین رده های چنین کشور هایی قرار دارد البته پیش از انقلاب  ، ایران در یکی از بالاترین رده ها قرار داشت . سقوط شدید اعتبار گذرنامة ایرانی در نظام جمهوری اسلامی بهتر از همه از زبان حسن روحانی درمبارزات انتخاباتی اش شنیدنی است که به عنوان یکی از وعده هایش گفته بود «  قول می دهم اعتبار و احترام را به گذرنامة ایرانی برگردانم »  .  درمناقشة بین جمهوری اسلامی وغرب ، امروز روشن است که کدامین طرف بیشتر قابل اعتمادند وادعاهای هریک تاچه حد ازسوی دولت های دیگر وافکار عمومی آن کشورها پذیرفته می شود . البته آمریکا در رابطه با ایران وروابط چند دهه پیش از انقلاب پروندة پاکی که قابل دفاع باشد ، ندارد وعلاوه بر دخالت مستقیم درمسائل داخلی ایران می توان آن را به نغز تعهداتی که درمورد ایران داشته نیز متهّم کرد ولی منظور خامنه ای از تأکیدبرغیر قابل اعتماد بودن دولت آمریکا ، فقط اشاره به کارکرد آن در برهه هایی ازگذشته نیست وظاهراً می خواهدآن رابه زمان حال نیز ربط دهد . بیان چنین امری به این معناست که او غیر قابل اعتماد بودن را ماهیّت دولت آمریکا می شناسد که با تغییر رؤسای جمهور آمریکا همچنان ثابت مانده است . او البته چون یک نظام ایدئو لوژیک رارهبری می کند می پندارد که ساز وکار نظام های دیگرجهان نیز گوهر ایدئولوژیک دارند واگر این گوهردارای عناصری است که کاربرد دروغ وتقلّب و مکرو حیله رامجاز می شمرد ،  تخلّف ازهر تعهد وقراری برای مصلحت نظام مجاز وممکن شمرده می شود . درواقع برای سران جمهوری اسلامی که سیاست را عین دیانت می دانند ودردیانت آنان دروغ وریا ومکر وحیله دربرابر   « دشمن » داخلی یاخارجی مجاز شمرده می شود وخمینی رهبرشان صریحاً به آن تأکید کرده است که سیاست جزاین نمی تواند باشد . ازاین روست که آنان همه را به کیش خود می پندارند ونظام های دیگررا غیر قابل اعتماد می دانند وازطرف دیگر غرب هم به گفته ها ووعده ها وقرارهای آنان اعتماد نمی کند وخواهان اقدام عملی برای ایجاد اعتماد واثبات آن درعمل است . رژیم ایران نیز البته می تواند خواستاراثبات و فاداری غرب به تعهداتش باشد ونشانه هایی ببیند حاکی ازآن که غرب  سیاست نزدیکی وصلح با ایران رادر پیش گرفته درادعاهای خود صادق است و به دنبال بهانه ای برای حملة نظامی نیست . درواقع اگر خامنه ای به دنبال شواهدی براین امر دردولت فعلی آمریکا می گردد پیدا کردن آن چندان مشکل نیست . چند هفته پیش دولت اوباما براساس این نتیجه گیری که رژیم اسد درسوریه سلاح شیمیائی علیه مردم این کشور به کار برده است ، دراجرای تهدید های حملة نظامی که قبلاً مطرح کرده بود ، تصمیم گرفت که این حمله را به مورد اجرا بگذارد ورسماً آمادگی نیروهای نظامی خود را برای اجرای آن اعلام کرد  .  درفاصلة چند روز ، کارزار تبلیغاتی وسیعی برای آماده کردن اذهان عمومی جهانی ومردم آمریکا براه افتاد . اوباما باحضور پیاپی ومصاحبه در چند شبکه تلویزیونی به تشریح وتوضیح این اقدام پرداخت وجان کری وزیر خارجة او باسفرهایی به چند کشور جهان برطبل جنگ می کوبید .سپس دریک تحول ناگهانی با کمک روسیه طرحی برای ازبین بردن زرادخانة سلاح های شیمیائی سوریه پیش کشیده شد وآمریکا با استقبال از این طرح اعلام کرد که اگرسوریه آن را بپذیرد وبه مورد اجرا بگذارد این کشور ازحملة نظامی به سوریه صرف نظر خواهد کرد  . ورژیم اسد نیز بلا فاصله آن را پذیرفت ودر مرحلة اول در یک مهلت یک هفته ای  به فهرست برداری ازاین سلاح- ها پرداخت  وچند روز پیش اعلام شد مرحلة انهدام سلاح ها آغاز شده است . اکنون نه فقط حملة نظامی آمریکا به سوریه منتفی شده است بلکه وزیر امور خارجة آمریکا رسماً ازدولت سوریه استقبال کرد . یعنی درست درفاصلة چند هفته ، کسی که از دید مقامات آمریکا وبسیاری دیگر درجهان به جنایات جنگی متهم شده بود وآمریکا خود رابرای ضربه زدن وتضعیف او آماده می کرد اینک با تحویل سلاح های شیمیائی خود از این خطر در امان مانده است . وصدالبته منظور توجیه اوباما واسد نیست آنچه که مد نظر قرار داشت مسئلة اعتماد بود که علی خامنه ای براساس آموزه های ایدئولوژیک خود وافاضات خمینی خود را خیرالماکرین می شناسد وراه دشمن تراشی ومکر وحیله رادنبال می کند وهمچنان که تاکنون گرانی ، قحطی ، فقر وتحریم اقتصادی رابرای مردم ایران به ارمغان آورده است خطر جنگ رانیز زنده می کند وبه سیاست دشمن سازی 35سالة خود همچنان ادامه می دهد . خامنه ای رهبر رژیمی است که اعتماد به آن مورد مناقشة بین المللی است وسخنرانی او که راجع به عدم اعتماد دیگران است یک فرا فکنی بیهوده بیش نیست

Tuesday, November 5, 2013

جمهوری اعدام ، درانتظارزلزله ای سهمگین

جمهوری اعدام ، درانتظارزلزله ای        سهمگین                              ازهمان روزهای نخستین که جمهوری اسلامی جایگزین نظام شاهنشاهی گردید ، جنگ قدرت بین گردانندگان این حکومت آغاز گردید و تاکنون که 35سال از آن زمان می گذرد نبرد همچنان ادامه دارد . به ویژه در زمان انتخابات که اختلافات جناح های مختلف نظام شدید تر وبارز تر از زمانهای دیگربالا می گیرد  .  ما شاهد بودیم درانتخابات گذشته چگونه قدرت رفسنجانی درمجمع تشخیص مصلحت نظام محدود ودر مجلس خبرگان از ریاست خلع شد . و به او اجازه ندادند حتّی به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند . اما باید توّجه داشت ، باوجود تمام اختلافاتی که این جناح ها دارند ، دریک زمینه اتفّاق نظر دارند وآن حفظ تمامیّت جمهوری اسلامی است . واین چیزی است که از زمان شکل گیری نظام اسلا می تا کنون دیده ایم . دیده ایم در جایی که خطراتی نظام را تهدید می کرده است این جناح ها بایکدیگر توافق کرده وهماهنگ عمل نموده اند واینک ارکان قدرت به یک نتیجه رسیده اند وآن اینکه تحریم های اقتصادی کمر اقتصاد کشور را شکسته است . به طوری که خطر بحران های اجتماعی وجود دارد ، میتواند با وجود بهار عربی باخطر روبرو شود  ، همة چراغهای قرمز در رابطه با اقتصاد کشور روشن شده . خزانه خالی است ، احمدی نژاد تا توانسته بودجة مملکت را پیش خور کرده ، شرکت های خصوصی تماماً باورشکستگی روبرو هستند . عملاً ادامة طرح های عمرانی غیر ممکن شده است  .  به همین خاطر نظام احساس کرده است که موجودیّتش در خطر است ، آینده اش درخطر است  . واین نظام است که تشخیص داده بایستی نرمش نشان دهد . واینجاست که صحبت از نرمش قهرمانانه می شود . چه کسی این صحبت را می کند ؟ خامنه ای ! درکجا ؟ درسپاه پاسداران ، برای که ؟ برای پاسداران ! چیزی که قبلاً گفته نمی شد . وخامنه ای در این چهار چوب است که اجازة ملاقات ها ، دیدارها ، ومذاکرات را صادر نموده واختیار تام  به حسن روحانی ومذاکره کنندگان میدهد وآنچه اتفاق می افتد مورد تأیید خامنه ای است ، مورد تأیید صدیقی امام جمعة موقت در نماز جمعه است . یعنی روند اتفاقات به گونه ای است که خامنه ای مجبور شده است تا در میانه بایستدودرصورتیکه در مناقشات بین المللی وتضاد های داخلی  ، خط نرمش پیش نرفت ومذاکرات به بن بست رسید ویا به هر دلیلی با شکست مواجه شد خامنه ای سنگ روی یخ نشود وبه عنوان رهبر نظام دراین مرحله شکست خورده بیرون نیاید . چون هیچکس نتیجة مذاکرات را نمیداند ، هنوز مشخّص نیست غرب می پذیرد که جمهوری اسلامی غنی سازی داشته باشد  ؟ ویادر چه حدی می پذیرد ؟ چقدر امتیاز می دهد ؟ چه قدر راهگشا می شود ؟ اینها مسائلی است که برای خود خامنه ای هم روشن نیست . به همین دلیل است که او همة تخم مرغ ها را در یک سبد نمی گذارد ودر سخنرانی اش مطرح می کند : اگرمذاکرة تلفنی نبود بهتر بود . درحالیکه همان طور که ذکر شد این مذاکرات واین مکالمات تلفنی با اجازة خامنه ای بوده وحّتی اجازة ملاقات حضوری با اوباما  راهم برای روحانی صادر کرده بود ، اما ظاهراً هر دو طرف به این ملاقات راغب نبودند  ، چرا که نمی خواستند در اولین قدم ، قدم آخر را بردارند . بنا براین سعی کردند درمرحلة اول مذاکرات طرفین از طریق وزرای امور خارجه دوکشور انجام شود تا بعداً  اگرپیشرفتی حاصل شد ، احتمالاً ملاقات روسای جمهور فراهم شود واین در صورتی است که روند مذاکرات بطور عادی پیش برود ، اما این روند ممکن است به هر دلیلی شکست بخورد ! . ودر این حالت مشکلی نیست چون راه آن را بازگذاشته اند وخامنه ای در میانه ایستاده است  و می تواند به هر سمتی که امکانش بود بچرخد . این یک طرف قضیه است  ، هستند جناح هایی از قدرت که موافق نیستند ، چرا ؟ چون ممکن است منافعشان به خطر بیفتد  . این ها مخالفت هایی می کنند  وگاهی مسائلی را مطرح می کنند که نمونه ای از آن بنر هایی بود که درسطح شهرنصب کردند . اما این خط نظام است که آنها را مجبور به جمع آوری بنر ها می کند واین به دستور روحانی نیست  . یعنی اگر بنا بود بنر ها برداشته نشوند قطعاً کسی نمی توانست آنها را بردارد . واین نشان دهندة اینست که نظام مجبور است کوتاه بیاید و عقب نشینی نماید .چون آنجا که منافعشان ایجاب کند ، مصلحتشان ایجاب کند ،  به هرنوع عقب نشینی که لازم باشد تن در میدهند همان طور که در جنگ عراق علیه ایران وقتی آیندة نظام به خطر افتاد ، خمینی جام زهر راسرکشید  ، علیرغم آنکه می گفت اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم . البته ممکن است این عقب نشینی دائمی نباشد ، یعنی آنها فرصت خریده باشند که آینده آن را مشخص می کند . اماآنچه مسلم است اینکه تحریم ها مؤثر بوده وباید شدید تر ادامه پیدا کند چون کشور ما باخطری بزرگ روبروست  ، ادامة سیاست اتمی رژیم منطقه را با بحران متوجه می کند ، دنیارا با بحران مواجه می کند ، می تواند به رقابت های تسلیحاتی دامن بزند می تواند سلاح های اتمی را از حالت باز دارندة امروز به سلاح های تهاجمی مبدل نماید وآن وقت کل منطقه باخطر مواجه شود ، بشریّت باخطر مواجه شود . این است که هرطور شده باید جمهوری اسلامی را از ادامة سیاست اتمی باز داشت ، این به نفع ماست ، به نفع مردم است ، به نفع آینده است ، به نفع بشرّیت است ، به نفع نسل هایی که بعداً می خواهند در این منطقه زندگی کنند است . واگر ادامة این فشار ها منجر به کنار گذاشتن این سیاست شود به نفع مردم ایران است  . خط قرمز غرب سلاح اتمی است وآنها نمی ایستند تا جمهوری اسلامی به سلاح اتمی دست پیداکند . علی رغم این که تحریم ها به مشکلات مردم دامن می زند ، امّا بهتر است این تحریم ها وجود داشته باشد .چون می تواند خطرات بزرگتری رااز سر مردم کوتاه کند ،  مؤثر تر است . ازطرفی به خاطر وجود وسائل ارتباط جمعی دیگر دنیا درآن چهارچوب های تنگ قبلی نمی گنجد واین واقعیّتی است که جمهوری اسلامی نیز ازآن مستثنی نیست . امروز که 35سال از اشغال این سرزمین توسط جمهوری اسلامی گذشته دیگر مردم انقلاب 57 راپشت سر گذارده اند  .  این نظام برآمده از قرون وسطی است که ربطی به این دوران ندارد وپا فشاری اش درپاره ای از موازین می تواند بحران زا شود  همان طور که تا کنون چنین بوده است . اّما همیشه نمی توان مردم را سرکوب کرد  وامروز همین حاکمانی که در رأس حکومت قرار دارند  ، چه آنها که در سپاه هستند ، چه آنها که دردولت هستند وچه در مجلس ونهادهای دیگرقدرت ، امّا فرزندانشان درمقابلشان قرار دارند رفته رفته نواده های اینان به صحنه می آیند ، اکنون نسل ها عوض شده اند . چیزهایی که امروز در ایران مطرح است چیزهایی نیست که درآن دوره مطرح بود واحتمالاً چند سال آینده چیزی نخواهد بودکه امروز باآن هاروبرو هستند . گذر نسل ها باعث می شود تادر نظام هاتغییراتی صورت بگیردکه بر خلاف انتظارسردمداران آن حکومت هاست . نظام جمهوری اسلامی از این قاعده مستثنی نیست ونمی تواند اینطور بماند  .  نه اینکه خودشان بخواهند تحوّل ایجاد کنند بلکه تحّول است که می آید وبه نظام تحمیل می شود . این تحوّلات در آمریکا واروپا روی نمی دهد چون در این مناطق زمینه ای ندارد . امّا در نظام هایی مثل عراق ، سوریه ، مصر ، یمن وجمهوری اسلامی حتماً اتّفاق می افتد . جایی که آب ورودخانه نیست ، سیل هم نیست ولی جایی که دریا هست سونامی هم هست . جایی که گسل نیست طبعاً زلزله هم نیست . امّا ایران روی گسل قرار دارد ، حتماً زلزله می آید ،  کی ؟ نمی دانیم    کجا ؟ نمی دانیم تحوّلات اجتماعی را نمی شود گفت کی وکجا ؟ امّادر جایی که حکومت ها باآتش بازی می کنند ومانند جمهوری اسلامی روی مدار زلزله قرار دارند ، شاهد زلزله ای سهمگین خواهند بود . نسل جوان ما تعیین کننده است ، درهمه جای دنیا چنین است . نسل جوان است که تأثیر گذار است وآنها هستند که تغییرات را می آورند ، نسلهای گذشته ومیان سال که دورانشان گذشته تحوّل ساز نیستند  . در انقلاب 57 هم شاهد بودیم موتور حرکت ، جوانها ودانش جویان بودند که در خیابان حضورداشتند  واگر در یک تظاهرات گسترده همة اقشار شرکت داشتند ، ولی جوانها همیشه ودر هر حال در صحنه بودند .  جنبش ممکن است به صورت سنّتی عمل نکند وهرروز تظاهرات خیابانی انجام ندهد ،ولی چهار میلیون و اندی دانشجو در جامعه که فرهنگی متفاوت با این نظام دارند ونوع تفکّرشان با این نظام متفاوت است ، شیوة زندگی شان با این نظام متفاوت است ، خواسته های آنان با این نظام متفاوت است  می خواهند آینده ساز باشند . این ها کار می خواهند ، تفریح می خواهند . واین ها مطالباتی دارند که این نظام پاسخگوی این خواسته ها نیست . جمهوری اسلامی چه بخواهد وچه نخواهد لشکری ازجوانان این سرزمین رودر رویش ایستاده که باهجوم خود در آینده ای نه چندان دور تاروپود این نظام پوسیده را بر باد خواهد داد  .                                         

Monday, November 4, 2013

جدال گرگها به کجا می انجامد؟

  جدال گرگها به کجا می انجامد؟           
            ازهمان آغاز شکل گیری حکومت اسلامی  ،   ازهمان روزهای نخست بازگشت رهبر انقلاب اسلامی ، نبرد بین گردانندگان این حکومت آغاز شد . یک طرف خمینی بود وخامنه ای ،  ویک طرف آیت الله بهشتی بود ویک طرف بازرگان   . می توان این  دسته بندی رادقیق تر انجام داد اما مهم این نیست که چه کسانی رودر روی هم قرار گرفته بودند مهم این است که اینها اختلاف نظرشان بر سر چه بود . از همان آغاز جناح خمینی وپیروان خط امام معتقد بودند مردم ایران را باید ازغربی ها جدا کرد . بین ایران وغرب دیوار بلندی کشید . باید مردم را بی خبر نگه داشت . وطرف مقابل بسیار زود علاقه مند شد حالا که به قدرت رسیده است ، این قدرت را درشکل و قالب حکومت های شبه مدرن وشبه دموکراتیک درآورد . وبا دنیای غرب ودنیای کفر به شرط اینکه در اساس لطمه ای نبیند سر سازش داشته باشد . این اختلاف نظر تا امروز ادامه دارد  .  نماد بسیار قابل تأمل این اختلاف نظر ،  بنر های تبلیغاتی است که با تأیید شهرداری تهران ازسوی یک سازمان غیر دولتی برسر راه  عبور مردم برپا کرده بودند . این حکایت از یک جنگ پنهان امّا بسیار سخت وجدی می کند .  کسانی می خواهند باظاهری مردم فریب با ادای ادارة مملکت به شیوة دموکراتیک ، هم جهان راتحمیق کنند وهم مردم ایران را  ، مانند هاشمی رفسنجانی ،  خاتمی  ، روحانی ووابستگان اینها ، پراکنده در سراسر جهان  . و کسانی می خواهند میراث دار واقعی خمینی باشند ، مانند حسین شریعتمداری ، احمدی نژاد ، قالیباف  وخود خامنه ای  . وباز می توان مشخصاً نام هایی رادر این جدول قرار داد اما باز نام ها مهم نیستند ، مهم اندیشه  است . حقیقت امر اینست که مسلمانان واقعی ، رفسنجانی وروحانی وخاتمی نیستند .اینها به راستی به اسلام باور ندارند . اسلام اصول بسیار مشخصی دارد . اسلام سازش با کفررا مجاز نمی داند . اسلام جهاد دارد  ، صدور انقلاب دارد . از همان آغاز شکل گیری اسلام ، رسالت عمدة مسلمانان ، ترویج اسلام به ضرب زور  و زر وشمشیر بوده است . هیچ دلیلی ، هیچ نشانه ای ، هیچ سندی وجود ندارد که جایی تمایل رسیدن به این هدف تمام شده تلقی گردد . یک مسلمان واقعی موظف است به سهم خود با کفر جهانی بجنگد . باهمه کافران نه تنها مشرکین  با کافران یعنی پیروان دیگر ادیان ، حداقل اگر نمی تواند بجنگد باآنها از درسازش وآشتی برنیاید مگر ،ازروی مصلحت  ، مگر با تقیه کردن  ، دروغ گفتن . الان کثیری از بدنة  باورمند حکومت اسلامی از این نزدیکی ناخشنود هستند ، از این نزدیکی رنج می برند ، این را خیانت به آرمانهای پیامبر اسلام ، خیانت به آرمانهای امام راحل میدانند ، خیانت به آرمانهای امام حاضر تلقی می کنند . این سو  طرف  رفسنجانی ، روحانی ، همة کوشش این است که مناسبات راعادی کنند  . خوششان می آید از یک حکومت شکل دموکراتیک داشتن ، ازمناسبات عادی باغربی ها داشتن ، درپی اغراض دنیوی برنامه ریزی کردن ، باحساب وکتاب دردنیای امروز زیستن  . امّا طرف دیگر می گوید ما شهادت داریم  ، شهادت یعنی خرج مال  و جان و خون و هستی ، همه چیز در راه اسلام . مانبایدازهدف های خود دست برداریم  ، نباید در برابر کفار تمکین کنیم . مانباید تسلیم شیطان بزرگ و شیطان های کوچک اطراف آن شویم . این واقعیّت کتمان ناپذیر است که چنین دعوایی تمام اندامهای جمهوری اسلامی را در بر گرفته است . وهمان گونه که ذکر شد این بنر های تبلیغاتی یک نمونة بسیار علنی وقابل فهم این اختلاف نظر است . وگرنه درلابلای خطوط واظهارات تمامی سرکردگان این نظام ، می توان این اختلاف نظر رادید ، شنید وخواند  . از کمر درد ظریف بگیرید تا اعتراض خراّزی به انجام مذاکرات تلفنی بین روحانی و اوباما ، نوشته های کیهان وگلایه  های مطبوعات وابسته به اصلاح طلبان . خلاصه اینکه نظام جمهوری اسلامی ازدرون درحال جنگ واختلاف وشکاف وکینه توزی ودشمنی ورزیدن است . چه چیزی توانسته این آشفته بازار رابه هرروی درکنار هم نگهدارد واین مجموعه را یکدست بنمایاند ؟  ترس بزرگ آنها ازما ملت ایران است اما تا کی می توان دراین تفرقه واختلاف زیست ؟ تاکی این اساس وبنیاد شوم ، با این خونریزی های داخلی می تواند سر پا بایستد ؟ تاکی می توان پنهان کاری کرد ؟ تاکی می توان فریب کارانه رژیم جمهوری اسلامی را یک رژیم یک پارچه ومنسجم به جهانیان نشان داد ؟ تاکی می توان با این آشفتگی افکار درونی برسر میز مذاکره اتلاف وقت کرد ؟ دیر یازود کار این اختلاف بالا خواهد گرفت  . هرکدام ازاین طرفین درجریان این نبرد ببازد یا حد اقل عقب نشینی کند مرگش فرا رسیده است وهیچکدام آمادة مردن نیستند . هیچکدام تصمیم به عقب نشینی ندارند واین پیکار ادامه دارد . وناگزیر جنگی که به مصالحه نمی کشد ، سرانجام به پیروزی یک طرف وشکست طرف دیگر منتهی خواهد شد . واین بمعنای پایان تمامیّت این نظام است . وحیرت آور این اهالی دیار کفر هستند که هنوز امید وار هستند با این نظام  ، یا با بخشی از این نظام به تفاهم برسند ، به نتیجه برسند . آنها شاید هنوز در نیافته اند هیچ سند امضاء شده ای از سوی نمایندگان جمهوری اسلامی نزد خود این نظام معتبر نیست . اما فراموش نکنیم این بیمار درحال خونریزی است . هرروز ضعیف ترمیشود . در زمینة ارتباطات بین المللی بررسی کنیم موقعیت جمهوری اسلامی کاملاً درمقایسه  باگذشته قابل فهم ودرک است . درمقابل افکار عمومی جهان ، منطقه ، درمیان افکار عمومی مسلمانان اگر جستجو کنیم به روشنی در میابیم که چگونه موقعیّت جمهوری اسلامی تنّزل پیدا کرده ونه تنها محبو بیّتی درمیان افکار عمومی مسلمانان جهان ندارد که اینک یکی از آلوده ترین وتنفّر بر انگیز ترین حکومت های اسلامی از سوی این مردم شناخته می شود . اگر در میان متّحدینش نگاه کنیم ، نظر متّحدینش را بشنویم ، روابطش را با متّحدینش بررسی کنیم  ، اوضاع و احوال متحّدینش را بررسی کنیم  ، ببینیم حزب الله کجاقرار دارد ، ببینیم حماس کجا قرار دارد ، ببینیم سوریه کجا قرار دارد  .  ممکن است ما از درخت بالا نرویم ومیوة دلخواه خود را به هنگام نچینیم ، این بدان معنی نیست که آن میوه برای همیشه بالای درخت باقی می ماند . این میوه خواهد گندید  ، خواهد افتاد .  چیزی که هست در زمان این انتظار ما زیانها خواهیم کرد  . همچنان که زیانها کرده ایم . آرزو کنیم که بتوانیم آستین همّت بالا بزنیم واز این درخت بالا رویم و این میوۀ مسموم را از درخت جدا کنیم .

Sunday, November 3, 2013

حکومت خون ، حکومت جنون دوباره درسیستان وبلوچستان مرتکب جنایتی هولناک شد



حکومت خون ، حکومت جنون دوباره درسیستان وبلوچستان مرتکب جنایتی هولناک شد

  • جمهوری اسلامی  ، 35 سال است که درحال خونریزی است ودر این مدت حّتی یک روز بدون حادثه ، بدون ماجرا ، بدون درگیری با مردم ، حکومت نکرده است . هر روز درگیری بین مردم و این حکومت به اشکال مختلف جریان داشته وتا یکی از فرزندان این آب و خاک ، از طناب دار آویخته نشد آن روزخورشید غروب نکرد  .  حسن روحانی ، که برای نمایش بازی مسخرة جمهوریت نظام ، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده است ،  پیش از انتخابات چه وعده ها که نداد ، از آزادی زندانیان سیاسی بگیرید تا سامان بخشیدن به بحران اقتصادی مملکت ، از بهبود مناسبات با غرب بگیرید تا بهبود مناسبات با مردم . همة این ها پیش کش روحانی ، ظرف این چند ماه نه تنها هیچ زندانی آزاد نشد ، که مصیبت ها ادامه پیدا کرده است . اگر تنی چند هم آزاد شدند از خودی های نظام بودند که مورد عفو قرار گرفتند . نه تنها بحران تورم فرو کش نکرد که هر روز بر نرخ تورم افزوده شد . آمار اعدام کماکان سیر صعودی خود را طی میکند و همان کار های وقیحانه که از زمان خمینی باب بوده است ، ادامه یافته و آخرین مورد از این اقدامات وحشیانه اعدام شانزده زندانی سیاسی ، عقیدتی در زندان زاهدان است که به تلافی کشته شدن مرزبانان جمهوری اسلامی صورت گرفته است . عفو بین الملل با اشاره به اجرای بیست حکم اعدام ، در روز های گذشته در بارة اعدام قریب الوقوع دو زندانی کرد ایرانی ابراز نگرانی کرده است . خود نظام نیز به دفعات از کشته شدن به قول خودشان ، اشرار و ضد انقلاب ، از نقاط مختلف سرزمین ما گزارش داده است . سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای اعلام کرده است که اعدام های اخیر نشان می دهد که مقام های ایرانی هم چنان به قتل های حکومتی ادامه میدهنند . تهدیدی که هم اکنون در مورد زانیار مرادی و لقمان مرادی وجود دارد . زانیار مرادی و لقمان مرادی به اتّهام قتل پسر امام جمعة مریوان و عضویت در سازمان سیاسی کومله به مرگ محکوم گردیده اند ، امّا آنها که چهار سال پیش باز داشت شده اند دخالت خود در قتل پسر امام جمعة مریوان را رد کرده اند . پیش تر سازمان عفو بین الملل در بارة آن چه که شکنجة این دو زندانی کرد برای گرفتن اعتراف خوانده ، نگرانی عمیق خود را اعلام کرده و گفته بود محاکمة آن ها در دادگاهی نا عادلانه انجام شده است ، این دو کرد هم وطن ما می گویند در قتل پسر امام جمعة مریوان دست نداشته اند و نظام جمهوری اسلامی میگوید این ها قاتلین پسر امام جمعة مریوان هستند . کدام یک از این دو ادعا را بپذیریم ؟ نظامی که با کمال وقاحت به وسیلة یکی از مسئولان بلند پایة دادگستری سیستان و بلوچستان اعلام میکند ، شانزده زندانی را در مقابله به مثل با کشته شدن مرزبانان اعدام کرده ایم ، قطعاً می تواند به بهانة قتل پسر امام جمعة مریوان ، دو هم وطن کرد ما را محکوم به اعدام کند ، شکنجه کند ، اعتراف بگیرد که بله ما مرتکب قتل او شده ایم ، مارا شکنجه نکنید ، ناخن هایمان را نکشید ، شمع آجینمان نکنید . حکومت جمهوری اسلامی باهیچ تعریفی نمی تواند حکومت تلّقی شود  ، نمی تواند دولت تّلقی شود  ، نمی تواند تشکیلاتی تّلقی شود ، که درعرف بین الملل تعریف مشّخصی دارد ، حکومت جمهوری اسلامی بیشتر یک نهاد فاشیستی ، یک نهاد عقب ماندة ارتجاعی مذهبی ، یک بنیاد فاسد مافیایی است که بر میهن ما ، در شرایط کنونی سایه افکنده ، که  از هیچ نوع مشروعّیتی بر خوردار نیست ، هی یک از ویژگی های دولت و حاکمیت همچون کشور های سر تا سر جهان را دارا نیست ، حکومتی است که بیشتر شبیه یک سازمان تروریستی است ، یک سازمان بی حساب و کتابی که می توان نمونة شناخته شدة آن را القاعده نام برد . در زاهدان چهارده مرزبان ایرانی به دست گروهی آدم کش ، گروهی مسلّح درگیر با جمهوری اسلامی کشته شدند . عکس العمل یک دولت معقول در رابطه با چنین حادثه ای در همه جای دنیا ، یک سان ، یک نواخت و یک شکل است . دولتی که مرزبانانش کشته شده اند در پی شناسایی و دستگیری عوامل این جنایت دست به اقدام می زند . می تواند این جستجو و تعقیب سالها به طول انجامد ، و سر انجام مسبّبین این جنایت دستگیر شوند و بعد تحت پی گرد قانونی قرار بگیرند . مدارک علیه آن ها جمع آوری شود ، مورد جرم آن ها در یک داد گاه صالحه بررسی شود ، مجرمین وکیل داشته باشند و بر اساس اصول شناخته شدة محاکمات در همه جای دنیا محکوم شوند ، مجازاتشان معین شود ، آن وقت اگر اعدامی بودند اعدام شوند و اگر قرار است زندانی شوند به زندان برده شوند . در جمهوری اسلامی کار بدین صورت انجام نمیگیرد . جنایت کاری به نام ابراهیم حمیدی رئیس کلّ دادگستری سیستان و بلوچستان می آید و در یک مصاحبة مطبوعاتی شرکت می کند و با وقاحت تمام اعلام میکند که شانزده نفر را به عنوان مقابله به مثل با کشته شدگان مرزبانان ایرانی در زاهدان به دار آویختیم که هشت نفرشان متّهم به عضوّیت در گروه جندالله بوده اند که در حوادث اخیر استان شرکت داشته اند . محمّد مرضیه که دادستان عمومی و انقلاب زاهدان است گفته بود با توجه به هشدار هایی که از قبل به عوامل اشرار و گروه های معاند نظام داده بودیم ، مبنی بر این که اگر هر گونه اقدامی که سبب آسیب رسیدن به مردم بی گناه و عوامل امنیتی و انتظامی گردد ، اقدام به مقابله به مثل می کنیم و ما صبح امروز در پاسخ به شهادت مرزبانان شهرستان سراوان شانزده نفر از اشرار متصّل به گروهک های معاند نظام را اعدام کردیم ...... در کجای دنیا ، یک حکومت دست به چنین جنایت هولناکی میزند؟ در کجای دنیا یک دولت شانزده زندانی را که به دلایل دیگری در زندان به سر می برند ، در رو در رویی با گروه دیگری اعدام میکند ، میکشد ؟ و با وقاحت تمام رئیس قوّة قضائیه آن استان و داد ستان آن استان می آیند و چنین وقیحانه و بی شرمانه گزارش این جنایت را به مردم می دهند؟ این اقدام فقط و فقط از سازمان های تبهکاری ، از گروه های تبهکاری ، از گروه های اسلام زدة تبهکاری ، مثل طالبان و القاعده و جمهوری اسلامی ساخته است . همین چندی پیش در پاکستان ، جوانی به دختری از یک طایفه تجاوز میکند پدر و مادر آن دختر به تشکیلات قضائی آن منطقه شکایت میکنند ، تشکیلات قضائی آن منطقه حکم صادر میکند که جوانان آن طایفه به خواهر آن پسر تجاوز کنند ، این ها افسانه نیست ، در جلوی چشم خانوادة آن پسر چهار نفر به خواهر بخت برگشتة او در ملأ عام تجاوز می کنند ، این گونه اقدامات ، این گونه جنایت ها ، فقط به فقط از ذهن بیمار تربیت شدگان این گونه مکاتب بر می آید که صد البّته جمهوری اسلامی یکی از آنان است . آیا روحانی ، آیا محمّد جواد ظریف می توانند بگویند آن چه که در زاهدان اتّفاق افتاده است به آن ها ربطی ندارد ؟ به دولت آن ها مربوط نمی شود ؟ آیا آقای محمد جواد ظریفی که در روی صفحة فیسبوک خود ادای انسان های مترّقی و روشنفکررا در می آورد و اظهارات ظاهراً معقولی می کند و گزارش های معقولی می دهد و عکس العمل های روشنفکرانه ای از خود نشان میدهد ، به این جنایت اشاره خواهد کرد؟ آیا خواهد نوشت این اقدام مقابله به مثل زشت است ؟ کثیف است؟ غیر انسانی است؟ و بالاتر از همه غیر قانونی است؟    دنیای نا امید کننده ای است ، و آن وقت خانم کاترین اشتون با چنین کسانی مذاکره میکند و آقای اوباما می خواهد با چنین حکومتی به توافق و آشتی و تفاهم برسد !!!! جنایت ، جنایت است ، چه در تهران اتفاق بیفتد چه در زاهدان ، چه در بلوچستان پاکستان ، چه در بلوچستان ایران ، جانیان ، جانیانند ، چه آن ها که دستور چنین احکامی را صادر می کنند و چه آن هایی که در برابر صدور چنین احکامی خود را به نشنیدن ، ندانستن و نا آگاهی می زنند . ظریف به این اقدام باور دارد . روحانی با این تصمیم موافق بوده است . این ها همه دست پروردة یک مکتب هستنند ، این ها باورمند یک مکتب هستند ، در این مکتب و در این باور عدالت و دادگستری یعنی همین .   تنها اوباش و اشرار خیابانی این جماعت نیستند که این گونه انتقام می گیرند ، این گونه داوری می کنند ، این گونه حکم می رانند ، این گونه قصاص می کنند ، تمامی این حکومت این گونه می اندیشند . این فقط رئیس دادگستری استان سیستان و بلوچستان ابراهیم حمیدی نیست ، این فقط محمّد مرضیه دادستان عمومی و انقلاب زاهدان نیست ، این استاندار آن استان است ، این وزیر کشور آن استان است ، این دولت جمهوری اسلامی و حسن روحانی رئیس جمهوری آن استان است ، این ولی فقیه آن استان است . این ها همگی یکی هستند ، یک سان می اندیشند ، شریک جرم هستند ..... و دنیا خودرا به کوچة علی چپ زده است ، با این ها مذاکره میکند ، تعارفات دیپلماتیک می کند و این ها تحجّر فکری شان را لا پوشانی می کنند . در جمهوری اسلامی هیچ کس ملایم تر ، مهربان تر و رئوف تر از دیگری وجود ندارد اگر همه نمی کشند ، اگر همه فرمان اعدام صادر نکرده اند و نمی کنند ، به خاطر این است که در آن مسند و شغلی نیستنند که چنین بکنند وگرنه همه ابراهیم حمیدی بودند وگرنه همه محمّد مرضیه بودند ، محمدی گیلانی بودند ، همه لاجوردی بودند ، همه صادق خلخالی بودند ، همه قاضی مرتضوی بودند ، همه رادان ، همه جعفری ، همه فلاحیان ، هیچ فرقی بین خاتمی و لاجوردی وجود ندارد . این حکومت ، حکومت جنون است ، حکومت خون است ، حکومت انتقام است ، حکومت شمر و یزید است و باید این حکومت برود و این حکومت نمی تواند باشد . جوانان ایران سر انجام کشور سر افرازمان را از وجود چنین اهریمنانی سر انجام پاک خواهند کرد و به آزادی درود خواهند گفت .