Monday, October 28, 2013

هدف جمهوری اسلامی از مذاکره ،    خرید وقت برای دست یابی به سلاح  هسته ای است.                                                          به دنبال نشست 1+5 بانمایندگان جمهوری اسلامی آمریکایی ها جریان این نشست را مثبت ارزیایی کردند . بلافاصله باید از خود پرسید منظور از مثبت چیست ؟  ودر قیاس با چه چیزی این نشست را مثبت ارزیابی کرده اند . حقیقت امر این است که چندین سال است  جمهوری اسلامی سرگرم مذاکره با غربی ها ، سرگرم مذاکره با1+5 است وسال هاست که این مذاکرات بدون نتیجه مانده است . سالهاست که جمهوری اسلامی ، هنگام برگزاری این مذاکرات هدفش صرفاً اتلاف وقت بوده است  ، هدفش صرفاً سرگرم کردن آمریکایی ها وغربی ها وخرید وقت برای رسیدن به اهداف نظامی خود درپروندة اتمی شان بوده اند . شاید در دفعات آغازین این گفتگوها  ، درسالهای آغازین طرفهای غربی دست جمهوری اسلامی را نخوانده بودند و به این هدف واقف نبودند . اما دیگر امروز برای آنها کاملاً روشن و مسّجل است که در طول این سالها جمهوری اسلامی به دنبال نتیجه ای از این مذاکرات نبوده است وهیچ هدفی جز خرید وقت نداشته است . ودراین مدت هیچ کس بهتر از رئیس دولت جمهوری اسلامی حسن روحانی مشت حکومت اسلامی را باز نکرده است . اودر دفاع ازدورانی که متصدی گفتگو با غربی ها بود ، یادآورشده است که ما توانستیم مذاکرات را ادامه دهیم ودر جریان همین مذاکرات توانستیم برنامه های اتمی خود را دنبال کنیم . این اعترافی است که دیگرهمه شنیده اند وهمه می  دانند . اما چرا این بار این مذاکرات ازنظر آمریکایی ها به ویژه مفید ومثبت ارزیابی شده است ؟ جواب روشن است برای اینکه این بار ، جمهوری اسلامی است که دنبال نتیجه میگردد . دفعات پیش 1+5 ، آمریکا ومتحدینش خواستار رسیدن به یک نتیجه بودند . امّا این بار این جمهوری اسلامی است که اصرار دارد زمان بندی روشنی صورت بگیرد ، محدودۀ زمانی مشخّصی تعیین شود . حتّی درخواست کردند تا همین جای مذاکرات مکتوب  ضبط شود ، امضاء شود . این شتاب جمهوری اسلامی برای چیست ؟ برای اینکه کارد تحریم به استخوانشان رسیده است ، برای اینکه از بالا تا پائین رژیمشان اعتراف کرده اند که تحریم ها پدرشان را درآورده است ،  گلو گاهشان را چنان سفت و سخت چسبیده است که هر لحظه ممکن است خفه  شوند . حالا اینها شتاب دارند که مذاکرات به جایی برسد . اما غربی ها سر صبر وحوصله ، حرفهای اینها را می شنوند ، پیشنهاداتشان را می شنوند ، درخواست هایشان را می شنوند ، اما همه چیز را موکول  به عمل کرد جمهوری اسلامی می کنند . غربی ها میگویند ، اینکه بیائید وبنشینید و بگوئید ما چنین می کنیم ،چنان می کنیم ، همکاری خواهیم کرد ، ما خواستار ساخت بمب اتمی نیستیم ، فعّالیت های ما نظامی نیست ، بسیار خوب ما همه را می شنویم واین گفته ها را مثبت ارزیابی می کنیم ولی خیلی زود است که شما ازرفع تحریم ها ویا کاهش تحریم ها سخن میگوئید . چه چیزی برای عمل کردن دارید ؟ کدام گام عملی را برداشته اید ؟ چه پیشنهاد عملی دارید که بایدبه اجرا بگذارید ؟  وجمهوری اسلامی حرف می زندو حرف میزند وحرف میزند  .   هرکدام از این مسئولین چیزی می گویند روحانی  ،ظریف  ، صالحی ، مصاحبه هایی می کنند جپ وراست در کمیسیون های مجلس حضور پیدا می کنند وباز حرف می زنندو حرف می زنندو حرف می زنند  .  واین برای غربی ها چیز تازه ای به همراه ندارد .   جمهوری اسلامی باید در عمل گامی بردارد . آمریکایی ها وغربی ها حتّی حاضر نیستند به کارگزاران جمهوری اسلامی بگویند درمقابل عملکرد مثبت آنها درارتباط با تحریم ها چه خواهند کرد . حق هم دارند چون جمهوری اسلامی دقیقاً نمی گوید چه خواهد کرد . کی اجازة بازرسی از تأسیسات اتمی نظامی خودراصادر می کند ، حد این بازرسی تا کجا خواهد بود ؟ تکلیف پرو تکل الحاقی چه می شود ؟ حتّی در ارتباط با خط قرمز های رژیم یک اظهار نظر قطعی وروشن وجودندارد . روحانی ابراز خوشحالی کرده است که : دیپلماسی موفق او درهمین زمان کوتاه باعث جلوگیری از تشدید تحریم ها شده است . اینگونه نیست ، درعمل نمی تواند باشد . این خود فریبی است ، عوام فریبی است  ، خوش بینی ابلهانه ای است  . هنوز گزینه ها روی میز است ، پارلمان آمریکا منتظر است تا تکلیف این خوش بینی  ، این سراب مذاکرات مثبت روشن شود ، تا آن وقت دور تازه ای از تحریم ها تصویب واعمال شود  . جمهوری اسلامی بلا تکلیف است . این مذاکرات تا اینجا به هیچ جایی نرسیده و معلوم نیست به جایی هم برسد .


Thursday, October 24, 2013

نوشیدن آبرومندانة جام زهر


این روزها مقامات جمهوری اسلامی همة امکانات خود را صرف این می کنند تا آبرو مندانه جام زهر را بنوشند.  یکی از شیوه های آبرومندانة  قبول شکست کردن ، محرمانه نگه داشتن جزئیات پیشنهادات تازه ای است که اینان به 1+5 داده اند.  یکی از نشانه های این کوشش آن است که جزو شروط این مذاکره، محرمانه باقی ماندن مفاد مسائل اساسی است که در این مذاکرات مطرح شده است. اما پرسش اساسی اینجاست،آیا می شود برای همیشه مفاد سر فصل های این مذاکرات را از چشم وگوش مردم ایران پنهان نگاه داشت؟ این پنهان کاری برای چه؟ چرا رژیم جمهوری اسلامی راست و پوست کنده نمی گوید به غربی ها چه پیشنهادی داده است که تا اینجا به گفتة پاره ای از منابع غربی لبخند رضایت بر لبان طرف مذاکره کننده نشانده است .مطمئناً کار  بدین منوال آغاز شده است که محمد جواد ظریف و دار و دستة مذاکره کننده به خانم  کارین اشتون و هیئت مذاکره کنندة دشمن گفته اند ما اصرار داریم که پیشنهادات ما در این مقطع رسانه ای و علنی نشود.البته برای غربی ها اهمیتی ندارد که جزئیات پیشنهادات جمهوری اسلامی فاش شود. چون غربی ها واقع بینانه ، می دانند در دنیای امروز نمی شود مذاکراتی تا این حد با اهمیت را از دسترس خبرنگاران و گزارشگران رسانه های غرب پنهان نگاه داشت . اما گفته اند اگر این مشکل شما را حل می کند ما داوطلب افشای جزئیات پیشنهادات شما نیستیم . این همه نگرانی جمهوری اسلامی برای چیست ؟ جمهوری اسلامی چرا می خواهد جزئیات پیشنهاداتش محرمانه باقی بماند ؟ آمریکا که میداند ، خانم اشتون که میداند، فرانسه و آلمان و روسیه هم میدانند،  نا محرم کیست ؟ واضح است نا محرم ملت ایران است . از میان این نا محرمان نامحرم تر باورمندان این نظام هستند. سر فصل دعوای رفسنجانی و دار و دستة رقیب مسئلة باز نوشتن یادداشت های رفسنجانی در مورد تمایل امام راحل در حذف شعار مرگ بر آمریکا در مراسم دولتی است . در حقیقت گروهی به سرکردگی رفسنجانی می خواهند بگویند اگر امام راحل هم بود دستور می داد شعار مرگ بر آمریکا حذف شود وجمهوری اسلامی تمکین کند و خواستار مراودات عادی با غرب وانگلیس وشیطان بزرگ شود . اما آیا این حرف به گوش طرفداران واقعی جمهوری اسلامی خواهد رفت ؟  آیا بسیجیان دست از کنجکاوی بر خواهند داشت ؟  آیا قبول شکست جمهوری اسلامی مورد تأیید باورمندان نظام قرار میگیرد ؟  مردم عادی ایران خواستار سرکشیدن جام زهر از طرف  جمهوری اسلامی هستند . ملت ایران در یافته است نوشیدن این جام زهرفقط و فقط یک شکست اعتباری برای جمهوری اسلامی نیست ، سر کشیدن این جام تبعات زیادی دارد ، سر کشیدن این جام قبول این واقعیت است که تقاضاهای غرب از جمهوری اسلامی تنها منحصر به کوتاه آمدن از جاه طلبی های اتمی نیست .  یک تقاضا ، تقاضای دیگری را در پی خواهد داشت و یک تمکین ، تمکین دیگری . این مسئله بارها به وسیلة سرکردگان نظام منجمله خود خامنه ای یاد آوری شده است ، به طور قطع ویقین همة ایرانی ها از دهان خامنه ای شنیده اند که « غربی ها به آشتی و مصالحه تنها در زمینة کوشش های اتمی ما بسنده نخواهند کرد آنها تقاضا های دیگری دارند » صد البته ما فراموش نمی کنیم و می دانیم که غربی ها برای ما دایه های دلسوزی نیستند ، تقاضاهای آنان منجمله رعایت حقوق بشر، به خاطر حفظ مصالح ملت ما نیست . برای غربی ها مهم نیست که در ایران روزانه چند نفر اعدام می شوند . رژیم ایران چه تعداد زندانی سیاسی دارد جامعة ایران از چه ناهنجاری هایی رنج می برد  . برای غربی ها مهم نیست چه کسی رأی می دهد  ، چه کسی انتخاب می شود  ، برای غربی ها مهم نیست که انتخابات درست ویا غلط انجام می شود . درنهایت مصالح ملی ما کمترین جایی نزد غربی ها ندارد  برای اینکه به دفعات در گذشته ها ، درگذشته های دورتر ، درهمین چند دهة گذشته ما دیده ایم غربی ها چگونه وقتی مصالحشان ایجاب کرده است چشم برروی فجایع ایران بسته اند ، چشم برروی جنایت های آشکار حکومت بسته اند . اما چرادامنة توقعات آنها به جاهای باریکتری می کشد ؟ چرا مسئلة حقوق بشر وانتخابات آزاد وآزادی زندانیان سیاسی ، به دنبال هرگونه سازشی در مسئلة اتمی به میان خواهد  آمد ؟ به این دلیل است که امروز اینها از شروط اساسی مناسبات  بین المللی قرار گرفته است . غربی ها ناگزیر هستند که در این زمینه ها مداخله کنند و جمهوری اسلامی ناگزیر خواهد شد که این قواعد را ببیند و از در اطاعت و سازش در آید و همین جاست که فرصت گسترده تر شدن فعالیت های مبارزین و مخالفین حکومت جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور بیشتر فراهم می شود .شخصیت های موثر حکومت جمهوری اسلامی نه اینکه در ذات و نهادشان باوری به عمل کردن اصول اصلاح طلبی داشته باشند ، نا گزیر میشوند که این مسائل را در نظر بگیرند .جمهوری اسلامی مایل به برگزاری انتخابات آزاد نیست ، جمهوری اسلامی در تضاد با آزادی مطبوعات است . در جمهوری مذهبی حزب معنا ندارد ، انتخابات معنا ندارد ، آزادی در عرصة هنر معنا ندارد ، آزادی زندانیان سیاسی جایی ندارد .  آن کس که در زندان جمهوری اسلامی است می توانست همان روز اول اعدام شود ، اگر اعدام نشده  به خاطر این بوده که حتی در آن زمان دست و بال رژیم بسته بوده است . و اگر امروز آزاد می شود با اکراه آزاد شده است .آزاد می شود تا سر و صدا ها بخوابد . اگر اجازة نشر چند نشریه داده می شود ، اگر روزنامه نگارانی به سر کار بر می گردند ،اگر فعالیت وبلاگ نویسی راحت تر میشود ، اگر از فضای سانسور کاسته میشود و اگر از فیس بوک رفع فیلتر و سانسور میشود مسلماً اینها با میل و رغبت انجام نمی شود ، دست اندرکاران با باور واعتقاد تن به این تغییرات نمی دهند . اینها در یافته اند که با وضعیت کنونی در خطرند و برای رفع خطر از خودشان انعطاف نشان می دهند و قرار است انعطاف بیشتری نشان دهند اما باید دانست این مسئله ای است که خود دست اندرکاران نظام پیش از این در باره آن هشدار داده بودند و گفته بودند اگر یک گام در جهت هر گونه اصلاحی بر داریم گام های بعدی اجتناب نا پذیر می شود .گفته اند اگر جمهوری اسلامی با غربی ها سازش کند و این نقطه نظرها را رعایت کند دیگر جمهوری اسلامی نخواهد بود .و این حرف درستی است .چرا هاشمی رفسنجانی این روزها یکه تاز عرصة سیاسی حکومت اسلامی شده است ؟ چرا هر روز عکس هاشمی رفسنجانی در سایت های خبری فارسی زبان بین المللی منتشر میشود و از او نقل قول میشود ؟ ساده لوحانه است اگر فکر کنیم کوشش های هاشمی رفسنجانی با موافقت خامنه ای و با رضایت او همراه است . یقیناً خامنه ای دل خونینی از هاشمی رفسنجانی دارد ، صدای فریاد اعتراض خامنه ای را نه از دهان خود او ، بلکه از زبان یارانش جنتی و احمد خاتمی باید شنید . چرا هاشمی رفسنجانی این چنین آشکار صدا و تصویر جمهوری اسلامی را قوطی سانسور می خواند ؟ چرا هاشمی رفسنجانی هر روز در زمینة رفع محدودیت ها سخن می گوید ؟ چون خامنه ای نمیتواند جلوی دهان او را بگیرد . هاشمی رفسنجانی ، هاشمی رفسنجانی است ،کوچکترین تغییری در ذات و شخصیت و باورهای او حاصل نشده است . اما هاشمی رفسنجانی دو ریالی اش زودتر از رهبر افتاده است و در یافته است که باید زبان و گفتار دیگری به کار گرفت ، باید حرف مردم را زد چون کار به آنجایی کشیده است که اگر خودشان نگویند مردم بار دیگر خواهند گفت ، با فریاد خواهند گفت ، با خشم خواهند گفت ، با انقلاب دیگری خواهند گفت و هاشمی رفسنجانی بر این باور است که پادزهر این میل مفرط مردم ایران به دگرگونی اوضاع ، همصدا شدن با آنهاست ، انتقاد از خود است ، پذیرفتن عیب و ایراد های خود است . اما این همصدایی با مردم نقطه پایانی ندارد ، این همصدایی با مردم در عمل ، جمهوری اسلامی را دچار تغییرات بنیادین خواهد کرد . مردم ایران به ویژه ظرف چهار ، پنج سال گذشته با صبر و متانت منتظر همین تحولات بودند ، منتظر فرا رسیدن همین شرایط بودند . تحولات و شرایطی که هر روز جمهوری اسلامی را به مرگ ومردم را به آزادی نزدیکتر میکند

جمهوري اسلامي درلبه پرتگاه

ظاهرًا به نظر می رسد که سرانجام چرخ حوادث کاملاً درجهت خلاف منافع جمهوری اسلامی به حرکت درآمده است . این دگرگونی اوضاع ، لرزه براندام کاخ نشینان تهران انداخته ، مسائل ومشکلات بسیار پیچیدۀ اقتصادی وسیاسی شکست حکومت را بیش از پیش نمایان کرده است وآنچه سرانجام موجب سرنگونی این نظام خواهد شد آمیخته شدن مسائل سیاسی واقتصادی همراه با تغییر اوضاع وسخت ترشدن شرایط بین المللی برای این حکومت خواهد بود . سوای فشارهای ملموس اقتصادی ورسوایی های سیاسی داخلی نظام ، شکست هاودرگیریهای زیان بار درمنطقه ، سرانجام به یکی از مخاطرات جدی دربرابر رژیم علم شده است . یکی ازفتوحات تخیّلی ویاآنچه حضرات پیروزی اسلام می خواندند اوضاع واحوال ، وشرایط بحرانی منطقه بود ، تعبیر آنهااز این رویدادها گسترش اسلام سیاسی ومتأثّر شدن آن ازانقلاب شوم اسلامی درایران بود ودرواقع هراتفاقی که روی می دادآن را به حساب خودشان می گذاشتند . اما امروز که چرخ حوادث درمصر ، ترکیه وتونس ودیگرکشور های منطقه درست صدوهشتاددرجه درجهت مخالف به حرکت درآمده است ، یاوه گویان رژیم گیج وسرگردان شده اند سوء استفاده سیاسی از تعصّب مذهبی که دردوران اشغال عراق به اوج خودرسیده بود امروز درسراسر خاورمیانه به ویژه درخود عراق کارایی خودراازدست داده است . دولت شیعۀ عراق به دلیل افتضاحاتش وارتباط نزدیکش باجمهوری اسلامی بامسائل ومشکلات روزافزون روبروست . تعداد بمب گذاریها وخرابیهای ناشی ازآن کم کم درمقیاس ایام جنگ صورت می گیرد . دولت مالکی درعراق هرروز بیشتر موجب تنّفرمردم می شود وبامسائل جدیدی دست وپنجه نرم می کند این حکومت ناتوان هنوز نه توانسته امنیّت رابه بغداد وبصره وشهرهای عمدۀ عراق باز گرداندونه درتأمین ابتدایی ترین حوائج زندگی مردم یعنی آب وبرق ، پس از آنهمه درآمدنفتی ، کوچکترین توفیقی بدست نیاورده . فساد وچپاول درآمد نفت کاررابه جایی رسانده است که زندگی روزانۀ مردم باگسترش فقروناامنی هرروز مشکل تر می شود . بیشتر مردم عراق مسائل کشور خودرا متأثّر از دخالت های جمهوری اسلامی ودولت دست نشاندۀ منتصب به اومی دانند . احتمال سقوط دولت مالکی وجنگ داخلی درعراق هرروزبه واقعیّت نزدیکتر می شود درآن سوی عراق دخالت جمهوری اسلامی درسوریه کاررا بجایی رسانده است که ناظران وسیاستمداران درمنطقه وجهان ، سوریه راکشوری اشغالی به دست جمهوری اسلامی قلمداد می کنند . دهها میلیارددلار ازسرمایۀ ملت ایران برای حفظ نظام منفور بشّاراسد مصرف شده است . عوامل حزب الّله وفرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علناً درجنگ داخلی سوریه صاحب عزا شده اند . این دخالت آشکاروتشدید کشت وکشتاردرآن کشورموجب شده است که مردم سنّی مذهب منطقه ، جمهوری اسلامی را به عنوان آتش افروز این جنگ بشناسند واز آن روباید درانتظار واکنش شدید میلیونها نفرازمردم عرب سنّی مذهب علیه جمهوری اسلامی وهمچنین ملت ایران باشیم . آنها یی که درفکرآینده ایران وایرانی هستند نگران عواقب این سوء سیاست های ابلهانه اند ورنج می برند .هیچ نوع عقل ومنطق ودوراندیشی دراین پشتیبانی جنون آمیز ازیک حکومت منفور دریک کشورخارجی مشاهده نمی شود عواقب درازمدت این سیاست خانمانسوز دیر یازود دامن گیرملت ایران خواهد شد . کمی دورتر بازهم درمنطقه توافق دولت اسرائیل وحکومت فلسطین برای تجدید مذاکرات باوساطت آمریکا شکست دیگری برای جمهوری اسلامی است که باایجاد دهها دسیسه وتوطئه وبه راه اندازی سازمان های ساختگی طیّ سه دهۀ گذشته علیه هرنوع پیشرفت درمذاکرات پیرامون این مسئلۀ مهم منطقه ای کوشا بوده است . حماس دست پرورده وعامل نظام جمهوری اسلامی است و حزب الّله وجهاد اسلامی وتعداد زیادی از این نوع سازمانهای تروریستی دیگر نیز همه توسّط جمهوری اسلامی تعلیم یافته وپشتیبانی وتأمین مالی می شوند . با اینهمه این بار جمهوری اسلامی نتوانست با فشار برفلسطینی هاازآغاز مذاکرات پیش گیری کند وهرنوع پیشرفت دراین مذاکرات نیزضربۀ مهلکی خواهد بود برپیکر جمهوری اسلامی که بدون هیچ دلیل ومنطقی بابرقراری صلح وآرامش بین اعراب واسرائیل مخالفت می ورزد افزون برهمۀ مسائلی که جمهوری اسلامی با آن روبرواست ومانند حلقۀ طنابی بر گردن نظام سنگینی می کند کاسۀ صبر مردم است که لبریز شده است وبا افزایش روزافزون فشارها از هر سو بعید به نظر می رسد که این بار نیزجمهوری اسلامی بتواندجان سالم به در برد وآنچه امروز درمنطقه به ویژه در مصر وترکیه درحال شکل گرفتن است آیندۀ اجتناب ناپذیری را برای جمهوری اسلامی رقم خواهدزد . تقارن وارتباط حوادث سیاسی بین ایران واین دوکشور شگفت انگیز است . نتیجۀ کلام اینکه درمیان این همه مسائل پیچیده و بغرنج بین المللی ومنطقه ای ومشکلات روز افزون داخلی ، نه روحانی ، نه خامنه ای ونه هیچ عنصر دیگری درجمهوری اسلامی نخواهد توانست کوچکترین قدمی درجهت بهبود زندگانی مردم بردارد ، علّت آنهم واضح است ، دلیل وجودی این نظام درجهت بهبود زندگانی مردم نیست آنچه از نخستین روز برای سران اسلامی مطرح بوده است وآنچه معمولاً مردم ازحکومتهای خود انتظار دارند بسیار متفاوت است . درشرایط عادی حکومتها سعی می کنند باتأمین وگسترش رفاه عمومی شرایطی به وجود آورند که رضایت مردم جلب شود واین امر موجب پیروزی آنها درانتخابات گردد امّا ازآنجاکه نظام جمهوری اسلامی در ایران نه نیازی به مردم ونه به انتخابات دارد وهدف آن هرگزرفاه وبهبود شرایط زندگی مردم ایران نبوده است آنها تنها به یک منظوروانجام یک هدف شبانه روز تلاش می کنند وآنهم استمرار سلطۀ خود همانند یک دولت اشغالگر درایران است . رضایت مردم ، بهبود اوضاع وتأمین رفاه اجتماعی تنها برای آن حکومت هایی مطرح است که نیازمند پشتیبانی مردم خود باشند ، جمهوری اسلامی دررابطه با مردم ایران بیشتر به رابطۀ یک قدرت خارجی اشغالگر ویک ملّت تحت سلطه شباهت دارد بزرگترین هزینه ودردسر این نظام ، ایجاد اطمینان خاطر باگسترش وسائل سرکوب وکنترل مردم است . سرکوب واختناق از لوازم اساسی حکومتهایی هستند که برای چپاول وغارت یک ملت به آرامش ظاهری وعدم مقاومت نیازمندند . نبود وجود مطبوعات آزاد ، احزاب سیاسی وقلع وقمع جامعۀ مدنی برای نظامی که نمی خواهد پاسخ گوی مردم باشد از ضروریّات است آنها که دل خوش کرده اند شاید نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر باشد ، کسانی هستند که یا درمناسبات قدرت سهمی دارند ویا امیدوارند که خود روزی به صف حاکمان بپیوندند . طی چند ماه آینده نظام جمهوری اسلامی یک بار دیگر ناچار خواهد شد تادربرابر واقعیّات سر تسلیم فرود آورد . درمورد مسائل هسته ای درمذاکرات پیش رو انتخاب یکی از دومسیر اجتناب ناپذیر است . اگر رژیم درمقابل تقاضا های آژانس ( 1+5 ) تسلیم شود ودرزیر فشارهای روزافزون تحریم ازمواضع خویش عقب نشینی کند ، این بار نوشیدن جام زهر عواقب بسیار شدید سیاسی را موجب خواهد شد واگر کماکان شیوه های قبلی در مذاکره یعنی وقت کشی راپیش گیرد باافزایش روز افزون تحریم های بین المللی ، باانفجار سیاسی واجتماعی روبرو خواهد شد . اکنون برای اوّلین بار شرایط داخلی ، مشکلات رژیم درمنطقه وانتخاب اجتناب ناپذیر درمورد مسئلۀ هسته ای رژیم را به لبۀ پرتگاهی کشانده است که احتمال جان سالم بدر بردنش چندان نیست

Monday, October 21, 2013

khayam

ما لعبتكانيم وفلك لعبة باز
ازروي حقيقتي نه ازروي مجاز
بازيچه همي كنيم برنطع وجود
رفتيم به صندوق عدم يك يك باز
(خيام)