Sunday, January 19, 2014

مجازات اعدام تنها امید رژیم برای بقا

مجازات اعدام تنها امید رژیم برای بقا           سازمان عفوبین الملل گزارش داده است که از ابتدای سال میلادی جاری تاکنون چهل نفر در ایران اعدام شده اند . به گفته این سازمان ازاول ژانویه 2014 اعدام 21نفر به صورت رسمی توسط جمهوری اسلامی اعلام شده است وگزارش های موثق هم اعدام نوزده نفردیگر را تأییدمی کند . سازمان عفو بین الملل اعلام کرده است شمار زیاد اعدامیان ایران که روز به روز در حال افزایش است نگران کننده است و تلاش جمهوری اسلامی برای تغییر وجهه بین المللی خود بی معناست . بر اساس گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران آمارسرانه اعدام در ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان است  . تعداد اعدام شدگان توسط جمهوری اسلامی درسال2011 ششصد نفرودرسال 2013 بیش از چهارصد نفر توسط این کمپین اعلام شده است . در واکنش به اعتراض جهانی علیه موج وسیع اعدام که جمهوری اسلامی باکمال بی رحمی وشقاوت براه انداخته است ، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه اظهارداشت که مخالفت با اعدام درواقع مخالفت با حکم اسلام است . البته این سخن تازه ای نیست ومقامات حکومت اسلامی بارها در موارد متعددی آن را بیان کرده اند . صد البته آقای لاریجانی سعی دارد سیاست آدم کشی سازمان یافته رژیم را همچون سایر سیاست ها واقدامات ددمنشانه وجنایت کارانه حکومت را با توسل به اسلام ناب محمدی توجیه کند . لاریجانی وسایر مقامات می دانند و بارها وبارها تجربه کرده اند که می توان با سوء استفاده از اعتقادات واحساسات مذهبی مردم بسیاری از فسادها وجنایت ها وتبعیض های سازمان یافته ونهادینه شده علیه زنان ودگر اندیشان وسلب حقوق کودکان وآزارهای جنسی به آنان را تحت نام اسلام توجیه کرد وخشن ترین و ضد انسانی ترین نوع مجازات ها را درجامعه رواج داد . لاریجانی سخنش را بااین استدلال ادامه می دهد که قصاص نص قرآن کریم است وما یک اسلام بیشتر نداریم که درحال حاضر تعبیر و تفسیر آن هم با مراجع تقلید وعلمای دین است . اما سخنان لاریجانی حاوی نکات نادرستی است  . اول اینکه او ابتدا از اعدام سخن میگوید  و بعد برای توجیه آن به قصاص متوسل می شود درحالیکه اکثریت قاطع اعدامها درجمهوری اسلامی ربطی به قصاص ندارند و به بهانه های دیگری  نظیر محاربه با خدا و جرائم جنسی گرفته تا دست داشتن در مواد مخدر صادر واجرا می شوند . لاریجانی همچنین با وقاحت از پاسخ گویی در مورد صدها اعدام سالانه دیگر طفره می رود وبا خلط مبحث همه را به قصاص که بخش کمی از آنها را دربر می گیرد مربوط می کند  . دوم اینکه او مدعی است یک اسلام بیشتر وجود ندارد . معنای این سخن نفی تمام اقلیت ها نه فقط در دو شاخه اصلی سنی وشیعه بلکه بین شاخه های مذهبی خود شیعه نیز هست . سوم او مدعی است که از این یک اسلام نیز تنها یک برداشت وجود دارد که مرجع تفسیر آن هم مراجع تقلید وعلمای دین هستند .که این سخن هم یاوه ای بیش نیست . اولا بسیاری از مسلمانان برداشت دیگری از اسلام را پذیرفته اند که از فقها نشأت نگرفته است و ثانیاً مراجع تقلید وعلمای دین درگذشته وحال نیز تفسیر های بسیار متضاد وبخصوص درمورد احکام اعدام دارند واکثریت آنان اجرای حدود اسلامی رادرغیبت امام اجازه نمی دهند چه رسد به مجازات اعدام برای جرائم دیگر . مقامات جمهوری اسلامی به بزرگترین موج آدم کشی رسمی حکومتی درجهان امروز دست زده اند و دربرابراعتراض های جهانی به استدلالهای سست وبی پایه متوسل می شوند  . بزرگترین حربه دفاعی آنان پناه بردن به مذهب وحکم قصاص است که تنها برخی از اعدامها را در بر می گیرد  . نو اندیشان دینی معدودی تلاش کرده اند نشان دهند که حتی حکم قرآنی قصاص نمی تواند توجیه کننده صدور واجرای حکم اعدام باشد . جمهوری اسلامی به نام اسلام وقرآن به سیاست خشن و ضد انسانی اعدام ادامه می دهد وعمل خود را با سوء استفاده ازعقاید واحساسات مذهبی مردم توجیه می کند .درکارزار علیه اعدام باید با این سیاست موذیانه رژیم مبارزه کرد ، باید به مردم نشان داد که بین اسلام واعدام وحتی قصاص میتواند هماهنگی وجود نداشته باشد مسلمانان ایران می توانند مانند مسلمانان ترکیه جامعه ای بدور از اعدام داشته باشند بدون آنکه به عقاید مذهبی آنان خدشه ای وارد شود . این وظیفه دردرجه اول متوجه دگر اندیشان جامعه است که از اثرات سوء سیاست های ضد انسانی رژیم واز جمله اعمال دیوانه وار مجازات اعدام که تحت نام اسلام صورت میگیرد برای آیندگان نگرانند وخود ارزشهای انسانی جامعه بدون اعدام وقصاص را پذیرفته اند ودرنهایت مبارزه با اعدام یک وظیفه انسانی است وبخشی از این مبارزه به تلاش های فرهنگی  برای زدودن توهماتی مربوط می شود که در جامعه در باره قصاص وضرورت اسلامی آن وجود دارد .    

Tuesday, January 7, 2014

خامنه ای نگران آینده خود وحکومت منحوسش

 
خامنه ای نگران آینده خود وحکومت منحوسش                                            
هر چه از عمر بشر بر روی کره زمین گذشت ، بر آگاهی او افزوده شد.
بشرکه در تاریکی محض خرافات پا به عرصه وجود در این جهان گشود ، از دل همین خرافات رو بسوی روشنایی علم و دانش برد . جادوگران قبائل تبدیل به پزشکان شدند ، کیماگران که در پی ساختن طلا و مس بودند ، به دانش شیمی دست یافتند ، هرچه علم پیشرفت کرد ، انسان از خرافات و مذهب فاصله گرفت.
بشر امروز بمراتب از انسانهایی که ۵ قرن، ۴ قرن ، ۳ قرن و حتی قرن گذشته می زیسته اند ، کمتر مذهبی هستند . مذهب از روزگاران پیشین ، از زمانهای بس دور ، در زندگی بشر نقش اساسی ایفا کرده است. روزگاری مذهب بر جهان حکومت میکرد. تقریبا اغلب حکومتهای جهان ، نشات گرفته از باورهای مذهبی مردم سرزمینها بوده اند . اما رفته رفته از قدرت و تسلط مذهب بر زندگی سیاسی و اجتماعی مردم در آن نواحی رخت بربست. اگر نه به تمامی ، اما چهره سرزمینهای مذهبی از غیر مذهبی متفاوت شد و آهنگ شتاب مردم سرزمینهای گوناگون بسوی رشد عقلی و علمی آنچنان شد که جوامع بشری دچار تفاوتهایی گردید و به کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه و عقب مانده تقسیم شدند.
با یک نگاه اجمالی و ساده در میابیم کشورهای توسعه یافته برای این دارای ویژگی مشترک هستند که در این کشورها ، اگر هم مذهب وجود دارد ، اما به هیچ روی در سرنوشت سیاسی مردم این سرزمینها دخالتی ندارد ، در این سرزمینها مذهب یک پدیده کاملا شخصی است و در عرصه اجتماعی بشر به یک تشریفات گاه تفننی تبدیل شده است .
در همین اروپایی که ما زندگی میکنیم ، یک رویداد مذهبی یعنی سالروز بدنیا آمدن مسیح برای این مردم بهانه ای است برای تفریح بیشتر ، داد و ستد بیشتر ، کامروایی و و لذت جویی بیشتر. اما در سرزمینهای درحال توسعه و سرزمینهای عقب مانده جهان کنونی این تفاوت آشکار بچشم میخورد ، که در این سرزمینها مذهب بیشتر سیاسی است ، در سرنوشت سیاسی مردم دخالت دارد. اما آشکار است که در این روند قابل دوام نیست .
بشر موجود زیاده خواهی است ، بشر در پی تغییر است ، همین تغییر و زیاده خواهی ، ناگزیر موجب دگرگونی جوامع بشری خواهد شد .
کشورهای پیشرفته ، پیشرفته تر میشوند ، کشورهای در حال توسعه ، بیشتر پیشرفته میشوند و کشورهای عقب مانده سرانجام به توسعه یافتگی و به مراحل دیگر میرسند .
 این است که دکانداران مذهب در چنین سرزمینهایی نگران آینده خود هستند . اینها به هر طریق ممکن میخواهند مردم را در عقب ماندگی نگهدارند .
چرا خامنه ای اصرار میکند که جمعیت ایران دوبرابرو سه برابر شود؟
 برای خامنه ای  چه لطفی دارد ؟ بسیار ساده میتوان دریافت که خامنه ای به سیاهی لشکر احتیاج دارد ، به توده های بیشمار عقب مانده نیاز دارد.
خامنه ای میداند مملکت ما با چنان وضعیتی دست در گریبان است که از تربیت و آموزش کودکان کنونی مملکت عاجز است ، اما با اینهمه ، خواستار آن است که کودکان تازه ای به دنیا بیایند. برای خامنه ای مهم نیست که این کودکان از نقطه نظر جسمی و از نقطه نظر فکری چگونه پرورشی در اختیارشان قرار بگیرد . خامنه ای و حکومت اسلامی نیاز دارد و این امت هر چه بیسواد تر ، هر چه بی دانش تر ، هر چه نیازمندتر ، مطیع تر ، فرمانبردارتر باشد ، بهتر است . خامنه ای به امتی بی اراده و درگیر خرافات نیاز دارد ،  که به هنگام نیاز تعدادی چماق بدست جلوی بیدارشدگان و آگاهان قراردهد  ،  که به هنگام نیاز در صفهای رای گیری ببیند  ،  که به هنگام نیاز به جبهه جنگ بفرستد و جلوی گلوله های دشمن قرار دهد.
اما واقعیت امر اینست که این خواست در دنیای امروز نمیتواند به دلخواه برآورده شود . از آن زمان که بشر توانست وقایع را ثبت و ضبط کند . نه عصا مار شد و نه دریا شکافته شد ، نه ماه به دو نیم شد ، نه فرزندی بدون پدر متولد شد ، نه مرده ای زنده شد ، نه انسانی به دهان ماهی رفت ، نه آتشی به گلستان تبدیل شد و نه الاغی به فضا رفت ، این واقعیت دنیای امروز است . امروز کسانی که مدعی چنین معجزاتی هستند ، وجود دارند اما در صحنه های شعبده بازی ، فیل را غیب میکنند ، عصا را قورت میدهند ، انسان را با اره دو نیم میکنند و بعد حیات دوباره میبخشند ، اینها پیامبران نیستند ، اینها شومن ها و هنرمندانی هستند که با این تردستی ها روزگار میگذرانند ، بشر آنها را جدی نمیگیرد ، با خود کتابی نمی آورند و جانشینانی همچون خمینی و خامنه ای ندارند کسی به گفته آنان به جنگ نمیرود و روی هم رفته اوضاع به سود خامنه ای ها نیست ، سفارش خامنه ای به ملت ایران راه به جایی نخواهد برد ، مردم ایران خامنه ای را جدی نمیگیرند ، از خامنه ای متنفرند ، از خامنه ای بیزارند ، اما میدانند که او ابلهی بیش نیست و ابلهانه فکر میکند این حرفها خریدار دارد.
ایرانیان با همین جمعیت ،     به سختی میتوانند شکم بچه های خود را سیر کنند . هزاران هزار کودک و نوجوان و جوان ایرانی بدلیل فقر از تحصیل بازمانده اند. وجود هزاران هزار جوان معتاد ، بیکار ، بزهکار ، نشان از آن دارد که جمهوری اسلامی حتی هنگامی که محاصره اقتصادی وجود نداشت ، حتی هنگامی که میلیارد ها دلار نفت این مملکت فروخته میشد و ارز به ایران سرازیر میشد ، مردم دچار کمبود ، محرومیت و بیکاری بودند . مردم ایران میدانند با وجود چنین حکومتی شکوفایی اقتصادی معنا ندارد ، رشد اقتصادی معنا ندارد  ،  با وجود یک حکومت فاسد ، یک حکومت نالایق ، حکومتی که گردانندگانش دزد و سارق هستند ، هرگز و تحت هیچ شرایطی سهمی به ملت ایران نخواهد رسید . مردم عادی ایران نشانی از پیشرفت و رفاه نمیتوانند در جایی پیداکنند . رفاه ، پیشرفت ، امنیت ، سلامت ، تنها از آن مفسدین ، از آن گردانندگان این حکومت و خانواده های آنان است و بس .
ما اگر حضور دانشجویان ایرانی خارج از کشور امروزرا یک بررسی ساده بکنیم ، درخواهیم یافت که اکثریت آنان متعلق به خانواده های راندخواران ایران و وابستگان این حکومت هستند . در ایران بطور آشکاری فاصله طبقاتی وجود دارد. در ازای میلیونها جوان بیکار ، محروم ، ناامید ، افسرده ، بیمار و معتاد ایرانی ، یک گروه خاص ، یک گروه قابل شناسایی ، در تمام شهرهای ایران قابل تشخیص است ، فرزندان خانواده های وابسته به حکومت .
درچنین شرایطی داشتن یک فرزند مصیبت است و بدنیا آوردن فرزندان متعدد جنایت است ، عین اشتباه است ، گناه است.
یک پدر و مادر باشرف و آگاه میدانند که با آمدن فرزند دوم امکاناتی که میتوانند در اختیار فرزندانش قرار بگذارد نصف خواهد شد . فرزند سوم امکانات دو فرزند قبلی را محدود تر خواهد کرد.
فرزند چهارم و پنجم و ششم هرکدام بمعنای کم شدن و تنگ شدن امکانات زندگی یک یک اعضاء این خانواده است. در چنین شرایطی چرا یک ایرانی باید خواستار فرزندان متعدد شود؟ مگر آنکه براستی آن خانواده در همان حد فکری و سلامت روانی هستند که نظام حکومتی و خامنه ای می پسندد. خامنه ای از قضا روی سخنش با همین گروه است ، آنها را تشویق میکند که دچار این خطای بزرگ شوند. مگر درطول ۳۵ سال حکومت جمهوری اسلامی ، تحریمهای اقتصادی وجود داشته است؟ درآمدهای ارزی سالهای پیش از تحریم مگر کم بوده است ؟  حاصل آنهمه درآمد از فروش نفت برای ملت ایران چه بود ؟ این درآمد شگفت انگیز صرف چه کاری در مملکت شد ؟ کدام سرمایه گذاری بسود آینده فرزندان ایران صورت گرفت ؟ زیر ساخت های اقتصادی مملکت در شرایط کنونی با آنهمه درآمد نفتی در چه وضعیتی است ؟ جز اینکه طبقه ثروتمند وابسته به حکومت ثروتمند تر شد  سود و ثمری برای ملت ایران داشت ؟ جز اینکه فاصله طبقاتی را بیش از بیش کرد نتیجه دیگر عاید مردم و مملکت شد ؟جز اینکه ارقام دزدی و فساد نجومی شد توفیق دیگری حاصل شد؟
آقای خامنه ای باید بداند اگر نه همه ملت و مردم ایران ، که اکثریت ایرانیان دست او را خوانده اند ، با اغراض پنهان او آشنا هستند و زیر این بار ننگ نخواهند رفت . خامنه ای باید بداند روز بروز مردم ایران آگاه تر و دامنه مبارزه با او گستره تر خواهد شد .            

Friday, January 3, 2014

غارت وچپاول ثروت ایران وایرانی بدست خامنه ای

غارت وچپاول ثروت ایران وایرانی بدست خامنه ای                         جمهوری اسلامی ، یعنی جمهوری فساد یعنی حکومت غارتگران ، حکومت خانواده های بی شرمی که رنگ گلگون  گونه های فرزندانشان ازخون مردم محروم ورنجدیده ای است که در سرزمین گسترده ایران و در گوشه وکنار ایران بزرگ درفقر ونداری روزگار سپری می کنند وحق وحقوقشان پایمال می شود  وهستی شان بدست گروهی از خانواده های به قدرت رسیده مورد غارت وچپاول قرار می گیرد . سوالی دارم از تو کارگر محروم وخسته و احیاناً بیکار  ،  ازتو معلم ودبیر مدرسه  ،  ازتو پاسبان و پرستار  ،  ازتو راننده کامیون واتوبوس  ،  از تو که برسر کار هستی  ،  ازتو که بیکار هستی ، ازتو که ماههاست حقوقت را نداده اند ، ازتو کارمندی که سرکاری ومی خواهی شرافتمندانه زندگی کنی ومجال زندگی به تو نمی دهند ، تو پدر ومادری که جلوی چشمانت ، فرزندت براثر نبودن امکانات ، فقر ونداری تحلیل میرود  ،  ازتو می پرسم درتمام این مردان حاکم  ،  این خانواده های حاکم ،  این مسئولان حاکم ، نظامی و امنیتی  ، غیر نظامی و غیرامنیتی ،  وزیر ووکیل و فرمانده و استاندار و فرماندار و .......یک نفر را سالم سراغ داری  ؟  یک روحانی که سر کارباشد می شناسی که پاک وشرافتمندانه زندگی کند ، باهمان حقوق ومزایایی که برایش در نظر گرفته شده روزگار بگذراند ؟  فکر می کنی درمیان همه این وکلای مجلس ، درمیان همه اعضای دولت  ، چه دولت روحانی چه دولت احمدی نژاد وچه دولت خاتمی یک نفر بوده است که پاک وشرافتمندانه زندگی کرده باشد ؟ البته از آن جاییکه باور دارم هیچ چیز مطلق نیست و همه مطلقاً بد یاخوب نیستند جواب خودم را اینگونه میدهم ، بلی احیاناً کسانی هستند که درخدمت این رژیم زندگی می گذرانند وبه دلیل باورها واعتقادات و تربیت خود در غارت ودزدی و فساد حضورندارند ،  کاری به آنها محول شده و آن کار را انجام می دهند .  اما بلا فاصله این سوال برایم پیش می آید که چه تعداد از این کسانی که نام بردم اینگونه زندگی می کنند  ؟  حکم کیمیا را دارند  ،  اتفاق شگفت انگیزی است  .  در برخورد با آن ها حیرت خواهیم کرد  وگرنه برای همه ما روشن است  ، نمی توان با این حکومت ارتباط نزدیکی داشت ،  همکاری کرد وشرافتمندانه زیست . اتفاق عجیب وغریبی است  ،  استثناء حیرت آوری است . یکی از شرایط قطعی وحتمی  زندگی سیاسی در مملکت ما ، مشارکت در حکومت اسلامی ، شرکت در همه جرائمی است که رژیم مرتکب می شود . شما در رژیم جمهوری اسلامی نمی توانید پست های مهم و کلیدی داشته باشید مگر اینکه به رژیم ثابت شده باشد که شما در سرکوب مردم ، در شکنجه مردم ، دراعدام مردم ، درضرب وشتم مردم ، درپرونده سازی علیه مردم مشارکت داشته اید . شرط همکاری با نظام اینست که سابقه وعملکرد شما آنها را قانع کرده باشد که شما  از طایفه خودشان هستید  . یک آدم پاک وشرافتمند به دسته های مافیایی نمی پیوندد  . شرط عضویت در یک فامیل مافیایی داشتن سابقه عملکرد درحیطه جرم وجنایت است  . وهر چه این سابقه درخشان تر ، طولانی تر وبیشتر باشد شأن ومنزلت شما در سلسله مراتب خانواده های مافیایی بالا تر می رود  . تقریباً همه دست اندر کاران این نظام باید ثابت کرده باشند که آماده اند همسایه دیوار به دیوار خود را فدای مصلحت های نظام کنند .  دیگر همه میدانند درجهت این خوش خدمتی ها  ،  بودند کسانی که نزدیکان خود  ، فرزندان خود را در پای نظام  ، درپای امام ، درپای ولی فقیه قربانی کرده اند  ،  آنها را لو داده اند  و آنها رابدست جوخه های مرگ سپرده اند . یکی دیگر از شیوه های نزدیکی به حکومت دادن رشوه است . شما  باید ریش وسبیل گردانندگان این حکومت را به نحوی از انحاء چرب کرده باشید که زمینه ساز موفقیت های آنها درغارت و چپاول مردم شده باشید . اگر نگاهی بیندازیم به همین چند پرونده ای که در سالهای گذشته ودر همین سالهای نزدیک نا گزیر افشا شد ، ازجمله ماجرای فاضل خداداد  ، دستیار رفیق دوست را که دیگر همه می دانند . خداداد با زیرکی واستعدادی که داشت توانسته بود در این غارتگری ها مشارکت چشم گیری داشته باشد  ، مرتکب غارت ها وچپاول های بزرگ شد  ،  پیش کش های بزرگ داد اما در مواردی نقش خود را آنگونه که باید وشاید ایفا نکرد و برای خاموش کردن همیشگی  ، اورا به طناب دار سپردند . نامهای دیگری را بخاطرتان می آورم  ،  شهرام جزایری  ، محمود رضا خاوری ، همین بابک زنجانی ورضا ضراب که از قضا تابعیت ترکیه رانیز  یدک می کشد وهمسر یک خواننده مشهور ترک است .  دلال پول شویی های نظام ، اینها چه کسانی هستند ؟ این ها عوامل سرکردگان عمده نظام درجامعه هستند . این ها میخرند . این ها می فروشند . شرکت تشکیل می دهند ، اوراق واسناد را امضاء می کنند وچمدان های پر از  پول وطلا را از این کشور به آن کشور می برند و بخش عمده این عملیات را پیش کش آقا ودیگر حوزه های قدرت جمهوری اسلامی می کنند و دستمزد می گیرند ، درصد می گیرند واین درصد ها بابک زنجانی ها می سازد که نامش در لیست شخصیت های  تحریم شده آمریکا قرار می گیرد  . میلیارد ها دلار ویورو این دلقک فاسد دلال ثروت دارد . این حکومت داد وعدل اسلامی است که رهبرش یک قلم 93 میلیارد دلار پول و ثروت در اختیاردارد . چرا در شرایطی که ملت ایران با پوست و استخوان خود سرگرم تجربه تلخ زندگی هستند ، این کسان ، این خانواده ها ، این دلالان ، این مردان فاسد می توانند به چنین ثروت هایی برسند . روز وروزگاری تا می گفتند فساد مالی ، مردم نام خانواده رفسنجانی را به زبان می آوردند چه خود رفسنجانی چه فرزندانش  ، اما امروز در می یابیم که خانواده رفسنجانی غارت گرترین نبوده و نیست  . چه کسان دیگری ،  چه گروه های دیگری در رتبه های بالاتر ازاین خانواده قراردارند وما نمیدانیم وناگهان براثر حادثه ای نامهایی از پرده بیرون می افتد وبا کسانی مثل بابک زنجانی برخورد می کنیم . آیااین خانواده ها ، این مردان از راه شرافتمندانه به این ثروت رسیده اند ؟ آیا هرایرانی با شرف وشرافتمندی با هرگونه تخصص با هرشکلی ازخوش بیاری های ممکن ، ازطریق سالم وشرافتمندانه  به ذره ای از امکانات این کسان میتواند دست پیدا کند ؟  بعضی آدمهای ساده دل می گفتند این احمدی نژاد هر عیب و ایرادی داشته باشد دزد نیست ، اما امروز می بینیم که بزرگترین غارتگران در برابر تسهیلاتی که او فراهم کرده است به چنین ثروت هایی رسیده اند . آیا باید باور کنیم که  احمدی نژاد خودش بیکار بوده است ودرنارمک زندگی می کرده   وپوشش او یک اورکت ساده بوده است و بابک زنجانی ها خود مثل قارچ روئیده اند ؟  مبادا گمان ببرید وقتی نام احمدی نژاد راذکر میکنم معنایش تبرئه حسن روحانی ازاین فساد دامنه دار است  ، نه اگر برویم و کارنامه زندگی او ، دارائی او و اطرافیان او را بررسی کنیم می بینیم این خانواده واین شخص در چه دریایی از فساد از هرنوع و شکل ممکن غوطه ور است .                            مردم ایران : این ها دزدند  ،  این ها نان را از سفره مردم می دزدند  ،  این ها حق و حقوق کودکان را صرف جاه طلبی های خود می کنند  .  این کاخ ها  ،  این قصر ها  ،  این اتومبیل ها  ،  این مجالس سرور وشادمانی و ازدواج ها  ،  این ریخت و پاش ها  به قیمت نابودی زندگی میلیون ها نفر از  هم میهنان ما بدست آمده است  .  ما مجبور نیستیم این گونه زندگی کنیم  ،  ما نباید اجازه دهیم  زیر سلطه این خانواده ها عمر و هستی و سال های عمرمان به هدر رود ،  جوانی فرزندانمان نباید زیر سلطه حکومت این مردان فاسد نابود شود و آینده ای تیره تر ازما داشته  باشند .  باید فکری کرد ،  باید اعتراض کرد  ،  باید از این ها تمکین نکرد ،  باید  تا جایی که ممکن است از زیر بار دستور هایی که می دهند و خواست هایی که دارند تا حد ممکن شانه خالی کرد  .  این سر نوشت حتمی ما نیست   ،  این نوشته بر پیشاتی ما نیست  .  ما قادر هستیم این سرنوشت را دگرگون کنیم  . وقایع بعد از 88 را به خاطرآوریم  ، آن فریاد ها  ،  آن خروش ها  ، آن شعار ها از آن بیگانگان نبود  ،  ما مردم بودیم که در خیابان های ایران فریاد سر می دادیم  ،  اعتراض می کردیم   ،   مرگ بر خامنه ای  ،  مرگ بر اصل ولایت فقیه  . مرگ بر دیکتاتور ....  این ما بودیم  ما توانایی  خیزش و مقابله با این حکومت را داریم  .   هموطن  ،  هم میهن  بیائید با نا امیدی بجنگیم  ، بیائید این سر نوشت را تغییر دهیم  .  فرصت ها درراه است  ،  اگر اراده کنیم این فاسدان را از اریکه قدرت به زیر خواهیم کشید  .